فروپاشی ذهن در جهان ابزورد

«رامسس دوم» جایی است که همهچیز میان خیال و جنون میگذرد؛ جایی که سحر دولتشاهیدر نقش الیزابت، ذهن مخاطب را به سیاهچالهای از شک و هذیان میکشاند.
رامسس دوم نوشته سباستین تیری؛ نمایشنامهای درخشان است. اثری جذاب و خواندنی که برآمده از تفکر ابزورد است. تکنیکهای نویسنده در روایت داستان کمنظیر است. سباستین تیری در رامسس دوم با تکرار سه گانه صحنههای مشابه و با ایجاد فضایی پرتعلیق و رازآلود با چاشنی طنز، مخاطب را در مرز خیال و واقعیت قرار میدهد. در رامسس دوم دیالوگها بسیار خوب به نگارش درآمده و ترجمه جذاب شهلا حائری به درک بیشتر نمایشنامه کمک شایانی کرده است.
جفای گوران در حقِ رامسس دوم
رضا گوران کارگردان رامسس دوم موفق شده اثری کم نقص و ممتاز خلق کند، اما شاید بزرگترین جفا در حق نمایش را خود گوران مرتکب شده است!
علیرغم آنکه در نگاه اول طراحی صحنه بسیار چشم نواز و مناسب به نظر می رسد اما از همان ابتدا میشود حدس زد که مخاطب با چه موضوعی قرار است مواجه شود و تمام حس تعلیق موجود در متن که نویسنده با مهارت بسیار پدید آورده است آسیب میبیند و در انتهای نمایش غافلگیری عجیبی در انتظار تماشاگر نخواهد بود. مخاطب با شروع نمایش به زودی پی خواهد برد که حوادث نمایش در بستر یک مکان یا یک ذهن بیمار پارانویا اتفاق میافتد و در میانه راه یقین پیدا میکند که الیزابت، همان بیمار پارانوئید نمایش است…
با این وجود هوش و ذکاوت گوران در سایر اجزای صحنه به وضوح قابل لمس است. کارگردان با مهارت تمام، صحنهها را به گونهای خلق کرده که بایستی برای تک تک دقایق نمایش تفکر کرد و از هر آنچه در صحنه اتفاق میافتد رمزگشایی کرد.
به عنوان مثال درهایی که در صحنه جانمایی شدهاند به شدت رازآلود و متفکرانه هستند. اصلاً شاید دری وجود نداشته باشد و آنها فقط دالانهای فکری الیزابت باشند که فقط محل گذر افکار پریشان او در مورد ماتیو هستند. از دو در کناری کسی جز ماتیو تردد نمیکند. حتی نوع ورود و خروج ماتیو از آنها هم فکر شده و با برنامه است. خروج ماتیو از درها با جهشی بلند و همیشگی و با گامهایی یک نوع و بلند صورت میپذیرد. گویی ماتیو به یکباره از ذهن الیزابت به بیرون پرتاب میشود و دوباره با پوزیشنی مشابه -و با دستمالی در دست که انگار صفحات ذهن الیزابت را ورق زده و دور میریزد- وارد افکار او میشود. سوراخ یا چاله وسط نمایش همان سیاه چاله افکار ملتهب و پریشان الیزابت است. آنجا که او تمام تلخیها، کابوسها و مصائب زندگی خودش را در آن میبیند. یا درِ خروجی انتهای صحنه که هرگاه خانواده باشد از آن در تردد صورت میگیرد و…
طراحیهای مشابه در صحنه بسیار زیاد هستند و این نشأت گرفته از ذهن خلاق، فکور و پویای کارگردان است که در نتیجه تحلیل درست و درک صحیح از نمایشنامه به دست آمده است. نکته بسیار مهمی که این روزها کمتر کارگرانی روی آن تمرکز میکند!
سحر دولتشاهی؛ بازیگری که در شب تولدش دوباره متولد شد…
شاید خوش اقبالی ما بود که در شب تولدِ سحر دولتشاهی تماشاگر رامسس دوم بودیم. رامسس دوم شاید آغازگر دوران تازهای از بازیگری برای سحر دولتشاهی باشد. او که پیش از این، بازی در نقشهای بسیاری را تجربه کرده اما نقش الیزابت که با آن خوب، مسلط و بجا نقش یک بیمار پارانوئید را بازی میکند قطعاً در کارنامهاش ماندگارتر خواهد بود. سیر تکامل نقش الیزابت از یک مادر نگران و یا یک همسر وفادار به یک بیمار با مشکلات عدیده روحی و روانی و پوست اندازی در بازی دولتشاهی در نقش از ابتدا تا انتهای نمایش کم نظیر است. او آنجا که باید، طنز نمایش را آنقدر خوب نشان میدهد که در زمان خلق لحظات دگرگونی شخصیت الیزابت و ورود او به دوران فروپاشی روانی کاراکتر، مخاطب را حیرت زده میکند.
دولتشاهی در سالهای اخیر بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت. اتفاقات و حاشیههای اطرافِ او گویی بزرگترین شانس او در دوران کاریاش بود؛ چون همه چیز از نگاهِ مخاطبان به بالا رفتنِ جایگاه سحر دولتشاهی انجامید. دولتشاهی را شاید بدون اغراق بتوان یکی از محبوبترین بازیگران زن حال حاضرِ سینما و تئاتر ایران معرفی کرد؛ البته اگر نگوییم که او محبوبترین است.
حالا و بازگشتِ او به صحنهی تئاتر، امکانِ دیدنِ توانمندیهایش روی صحنه را برای مخاطبان فراهم کرده است.
آقای متخصص
سعید چنگیزیان، علی شادمان و حدیث میرامینی دیگر بازیگران رامسس دوم هستند. گروه بازیگران نمایش در سایه هدایت صحیح کارگردان بی نقص بازی میکنند. ژان، الیزابت، ماتیو و بندیکت با هنرنمایی آنها باورپذیر شدهاند. حضور چنگیزیان – که به زعم نگارنده میشود در حوزه بازیگری تئاتر از او به عنوان آقای متخصص یاد کرد- بدون شک موجب افزایش سطح کیفی بازیها شده است. او همیشه منضبط، دقیق و حساب شده بازی میکند و حضورش برای هر کارگردانی غنیمت خواهد بود.
نمایش رامسس دوم از آثار مهم و قابل توجه نیمه دوم سال 1404 است که این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه میرود.
اشکهای سحر
دولتشاهی زادهی 16 مهر است. ما هم در این تاریخ اجرای «رامسس دوم» را در سالن اصلی تئاتر شهر به تماشا نشستیم. پس از پایانِ اجرا و پس از تشویقهای طولانیِ تماشاگران، علی شادمان دستش را بالا برد تا نکتهای را به همهی ما یادآور شود. حرفش این بود که شریف کار کردن و شریف ماندن، کار دشواری است و این کار را سحر دولتشاهی در طول سالیانِ فعالیتِ هنریاش انجام داده است. او سپس اعلام کرد که امروز تولدِ سحر دولتشاهی است.
تشویقهای بالا گرفت و اشکها از چشمانِ سحر دولتشاهی سرازیر شد.
«رامسس دوم» که در اجراهای ابتدایی با استقبال مخاطبان همراه شده، بار دیگر ثابت خواهد کرد که میتوان اثری ارزشمند با ویژگیهای بالای فنی را روی صحنه برد و مخاطبِ بسیاری را هم به سالن تئاتر کشاند. باید منتظر ماند و دید که اجرای این نمایش تا کی ادامه خواهد داشت.
******
نمایش: رامسس دوم
نویسنده: سباستین تیری
مترجم: شهلا حائری
کارگردان: رضا گوران
تهیه کننده: محمد قدس
بازیگران: سحردولتشاهی، سعید چنگیزیان، علی شادمان، حدیث میرامینی
تئاترشهر، سالن اصلی – مهر و آبان 1404 ساعت 20 شب
خلاصه: کمدیسیاه «رامسس دوم» که فضایی پرتعلیق و طنزآلود دارد، مرز میان واقعیت و توهم را به چالش میکشد. داستان درباره زوجی است که با نگرانی و هیجان در انتظار بازگشت دامادشان هستند، اما با ورود او از یک سفر طولانی، همهچیز شکل عجیبی به خود میگیرد.
نوشته: هبت اله یگانه و یاسر یگانه
منبع: تسنیم