تکنوکراتهای دهه 60 هنرمندان انقلابی را وادار به کوچ از تئاتر شهر به حوزه هنری کردند

محمود فرهنگ از روزهایی میگوید که هنرمندان تئاتر انقلاب به دلیل رفتارهای مدیران دهه 60 آزرده و از تئاتر شهر رفتند و مجبور به کوچ به حوزه هنری انقلاب اسلامی شدند.
در ادامه گفتوگو با محمود فرهنگ پیشکسوت تئاتر که به بهانه درگذشت مرحوم محمد کاسبی انجام شد، به روایت این هنرمند از روزهای ابتدایی انقلاب و فضای هنر تئاتر میپردازیم.
ما قبلتر نیز در سلسه مصاحبهها و گزارشهایی، به بررسی انتقادی از رویکرد مدیریت فرهنگی و هنری دهه 60 پرداختیم که میتوان برخی از مطالب مهم آن را در پیوند زیر مطالعه کرد.
در ادامه متن قسمت دوم مصاحبه با وی و روزهایی که بر هنرمندان انقلابی عرصه تئاتر گذشت را میخوانیم. روزهایی که بچههای تئاتر انقلاب به خاطر رفتارها و برخوردهایی که با آنان در مجموعه تئاترشهر و وزارت فرهنگ دهه 60 شد ناچاراً به حوزه هنری کوچ کردند.
فرهنگ در ابتدا با اشاره به فضای کلی هنر روزهای نخستین بعد از پیروزی انقلاب بیان کرد: «زمانی که انقلاب اسلامی رخ داد، تمامی سالنهای تئاتر در سراسر کشور تعطیل شده بودند. در تئاتر شهر هیچ نمایشی روی صحنه نبود. البته گروههایی مشغول تمرین بودند که بعدها مسیرشان با انقلاب اسلامی همخوانی نداشت. در همین زمان، اعضای انجمن اسلامی دانشکده هنرهای دراماتیک تصمیم گرفتند متنی از همکلاسیشان، شهید حسین قشقایی – که در جریان تشییع جنازه استاد نجاتالهی برای نجات جان یک پیرزن به شهادت رسید – را اجرا کنند تا نام او فراموش نشود. آنان نمایشنامهای با عنوان «نهضت حروفیه» را آماده کردند و پس از تمرین، آن را روی صحنه بردند.»
همکاری مجید مجیدی با کاسبی از تئاتر شروع شد
فرهنگ ادامه داد: «در این نمایش افراد برجستهای چون دکتر فنایان، دکتر کشنفلاح، محمد کاسبی، جلیل فرجاد، دکتر وفاداری، مجید مجیدی و جمعی از هنرمندان، بهویژه دانشجویان سال آخر دانشکده هنرهای دراماتیک حضور داشتند. این اجرا یکی از فعالیتهای انجمن اسلامی دانشکده در آن دوران محسوب میشد. بنده نیز بهعنوان طراح گریم با گروه همکاری داشتم و دانشجویان مسلمان بهطور مستمر در به تماشای این نمایش میآمدند بودند. بهخاطر دارم که سید مهدی شجاعی، از اعضای انجمن اسلامی، نیز در رفتوآمد با این گروه بود. این نمایش در زمانی اجرا شد که بحث مالکیت تئاتر شهر میان وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما مطرح بود.»

تصویر قدیمی گریم مرحوم محمد کاسبی توسط محمود فرهنگ
تکنوکراتها وارد ارشاد شدند
این هنرمند که دارای نشان درجه یک هنری است با اشاره به ورود تفکری که مدیریت سینما را نیز برعهده گرفت افزود: «در همان دوره، گروهی تکنوکرات و تحصیلکرده در رشته معماری که داعیهدار سینما نیز بودند، در این عرصه مستقر شدند و انحرافات جدی در سینما پدید آوردند. آنان سالها بر سینما سلطه داشتند، به تدریج و با جایگزین کردن شکلی از سینما که مورد پسندشان بود، باعث شدند تا جریان سینمای دفاع مقدس به مرور به حاشیه برود. در وزارت ارشاد دوره اصلاحات، نفوذ این گروه به حدی بود که تصمیم گرفتند تئاتر را به تعطیلی بکشانند و تمامی فعالان آن را به سینما کوچ دهند تا از کنترل تئاتر و شرایطی که برای آنان مورد پسند نبود، آسوده شوند. در آن زمان، این افراد ابتدا در تئاتر مستقر شدند و چند اثر کوتاه با ظاهر مذهبی تولید کردند، اما ارتباطاتشان عمدتاً با کسانی بود که انقلاب اسلامی را نمیپذیرفتند. بعدها مشخص شد که برخی از این افراد لیبرالمسلک، نگاهی لائیک به انقلاب داشتند. در همین فضا، نمایش «حروفیه» اجرا شد که در آن مجید مجیدی بازی کرد. همزمان، نمایشی با عنوان «نسل آواره» در سالن شماره دو – که اکنون سالن کنفرانس تئاتر شهر است – اجرا میشد. این اثر نیز به موضوع فلسطین میپرداخت.»

اعضای نمایش حروفیه؛ مجید مجیدی سمت چپ نشسته نفر دوم، مرحوم کاسبی ایستاده وسط عکس
کارگردان تئاتر «کاروان خورشید» با بیان اینکه آن مدیران از اینکه نمایشی دینی به صورت رایگان اجرا میشد اعتراض داشتند، گفت: «تکنوکراتهایی که بر تئاتر شهر مسلط بودند، نسبت به اجرای رایگان این نمایش اعتراض داشتند. نخستین مدیر آن دوره محمود موسوی بود، سپس صادق هاتفی و پس از او عبدالله انوار به مدیریت رسیدند. آنان میگفتند: «چرا شما بدون دریافت هزینه اجرا میکنید؟» اما گروه آقای دانشور و آقای کاسبی پاسخ میدادند: «هدف ما این است که مردم پس از انقلاب به تئاتر انقلابی و دینی علاقهمند شوند.»
ما تاج گل نمیخواهیم !
فرهنگ با اشاره به روحیه مردمی و شرعی مرحوم کاسبی در نسبت به بیت المال ادامه داد: «پس از پایان نمایش، تمامی اعضای گروه به چایخانه تئاتر شهر دعوت شدند. در آنجا، میزی پر از اسکناس قرار داده بودند و از اعضای گروه خواسته میشد هر مقدار که میخواهند بردارند، چون از مردم پولی دریافت نکرده بودند. اما در کنار آن یک تاج گل بزرگ نیز برای گروه خریده بودند. اعتراض گروه این بود که چرا با پول بیتالمال تاج گل گرانقیمتی تهیه شده است. خوب به یاد دارم که هیچکس پولی برنداشت. زمانی که آقای کاسبی بازگشت، بسیار برآشفته بود. وقتی علت را پرسیدیم، گفت: «این افراد میخواهند ما را با پول بخرند. اسکناسها را روی میز گذاشتهاند و میگویند هر چقدر میخواهید بردارید! ما کاری برای یک شهید انجام دادهایم دیگر تاج گل برای چیست؟.» محمد کاسبی نسبت به بیتالمال بسیار حساس بود و از خرید گل گرانقیمت نیز ناراحت شد.
نام شهید قشقایی را روی یک انباری گذاشتند به عنوان سالن نمایش !
کارگردان تئاتر از فرش تا عرش با انتقاد از روحیه مدیران فرهنگی دهه 60 در نسبت و برخورد با بچههای مذهبی و انقلابی هنر و تئاتر گفت: «بعدها سالن چهارسو به نام شهید قشقایی نامگذاری شد، اما تکنوکراتها مخالفت کردند و نام شهید را به یک سالن تمرین کوچک و نامناسب منتقل کردند؛ سالنی که پیشتر انبار بود و امکاناتی نداشت. در واقع، بخشی از انبار را جدا کرده بودند و با کشیدن یک دیوار ساده، آن را بهعنوان سالن تمرین معرفی کردند. شهید قشقایی در همین فضا تمرین میکرد. این رفتار نشاندهنده نگاه کسانی بود که تلاش میکردند حضور بچههای مسلمان در فضای تئاتر کمرنگ شود.»
کوچ کاسبی و هنرمندان انقلابی از تئاتر شهر به حوزه
وی ادامه داد: «در همان زمان، بعد از اینکه «حروفیه» تمام شد، من نمایش «سربداران» را داشتم تمرین میکردم. مرحوم سلحشور و قاسم کاخی در آن بازی میکردند. رسول ملاقلیپور در آن نمایش نقش یک مغول را بازی میکرد. خیلیهای دیگر درون این گروه بودند. یک روز آمدیم سر تمرین، دیدیم همه وسایل ما را دزدیدهاند. من رفتم داخل دفتر مدیر که از او توضیح بخواهم که چه اتفاقی افتاده-یکی از همین تکنوکراتها که بعداً سینما را نابود کرد- دیدم با یکی از همان خارجنشینهای فراری دورهی طاغوت، نشستهاند و حرف میزنند و قرار است که اجرا داشته باشد. من گفتم: «ببخشید، مگر ما انقلاب کردیم که همان فرهنگ گذشتهی طاغوت ادامه پیدا کند؟» این شد که آهستهآهسته متوجه شدیم که برخی از افراد با فعالیتهای مذهبی مشکل دارند. بهتدریج دیدم که جریان تئاتر در آن دوره به سمت ترویج فرهنگ غربی پیش میرود و تلاش میشود هنرمندانی جذب شوند که بیشتر با آثار و فرهنگ غربی ارتباط دارند و گاهی نیز گرایشهای مخالف نظام از خود نشان میدهند. به هر حال، رفتهرفته فضا تغییر کرد. تئاتر شهر پس از سلسلهای از مذاکرات و درگیریها به وزارت ارشاد واگذار شد و روند کاری آن دگرگون شد. مدیران جدیدی بر سر کار آمدند و همزمان، «حوزهی اندیشه و هنر اسلامی» نیز تشکیل شد.»
محمد کاسبی و بنیانگذاری تئاتر در حوزهی هنری
محمود فرهنگ، نویسنده و کارگردان تئاتر، در ادامهی گفتوگوی خود با خبرنگار فرهنگی تسنیم، به نقش محمد کاسبی در شکلگیری تئاتر متعهد پس از انقلاب اسلامی اشاره کرد. او گفت: «در آن زمان، بنده به همراه آقای سلحشور، آقای قاسم کاخی، آقای محمد کاسبی و جمعی دیگر از دوستان، اساس تئاتر حوزه را بنیان گذاشتیم. آقای کاسبی با توجه به تحصیلات و تسلطی که بر بازیگری داشت، استعداد چشمگیری از خود نشان داد. ابتدا در تئاتر خوش درخشید و سپس وارد آثار سینمایی حوزه شد. پس از مدتی نیز به کارگردانی روی آورد.»
همکاری مستمر در مرکز اسلامی تئاتر
فرهنگ با اشاره به همکاریهای بعدی خود با محمد کاسبی اظهار داشت: «در دورههای بعد، در مرکز اسلامی تئاتر نیز با ایشان همکاری داشتم. پس از آغاز دورهی جدید این مرکز، آقای کاسبی همچنان فعال و مؤثر باقی ماند.»
او درباره ساختار مدیریتی مرکز اسلامی تئاتر گفت: «مسئولیت این مرکز بر عهدهی من، مرحوم اسماعیل سلطانیان، حسین عابد و یک نفر دیگر بود. ما چهار نفر در آن مرکز فعالیت میکردیم. کلاسهای آموزشی برگزار میشد و اجراهای نمونهای نیز توسط مرکز روی صحنه میرفت. نسل جوانی که علاقهمند به یادگیری تئاتر در فضای انقلابی بودند، به آن مرکز مراجعه میکردند.»
دوران پیش از تشکیل ادارهکل هنرهای نمایشی
فرهنگ با مرور ساختار اداری آن زمان گفت: «در آن دوره، ادارهکل هنرهای نمایشی هنوز تشکیل نشده بود و فعالیتها زیر نظر دفتر فعالیتهای فرهنگی و هنری انجام میشد. بعدها آقای طاها عبدخدایی به عنوان نخستین مدیر در دورهی آقای حاج سید جوادی منصوب شد.»
او با اشاره به فضای پرتنش آن دوران افزود: «آن دوره بسیار سخت بود؛ چراکه گروههای تودهای، چریکها، مائوئیستها، منافقین و پیکاریها همه فعال بودند و بسیاری از آنان در ادارهی تئاتر حضور داشتند.»
تلاش برای جذب نیروهای انقلابی به تئاتر
فرهنگ با تأکید بر نقش محمد کاسبی در جذب نیروهای متعهد گفت: «آقای کاسبی برای جذب نیروهای جدید و انقلابی به عرصهی تئاتر در وزارت ارشاد بسیار فعال بود و اقدامات مؤثری انجام داد. بعدها به رادیو رفت و مدیریت واحد نمایش رادیو را برعهده گرفت. یادم هست زمانی که در کانون فعالیتهای انقلاب کاری اجرا میکردم، ایشان خبرنگاری را فرستاد و خودش نیز آمد. در باغی در منطقهی امیریه با ما مصاحبه کرد و فعالیتهای آنجا را در رسانه منعکس کرد.»
مقاومت در برابر حذف نیروهای انقلابی از هنر
فرهنگ با اشاره به سخنان مجید مجیدی در مراسم تشییع محمد کاسبی گفت: «آقای مجیدی بهدرستی اشاره کرد که برخی افراد تمایل نداشتند نیروهای انقلابی در عرصههای مختلف هنر از جمله بازیگری، کارگردانی، نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی رشد کنند. آنان معتقد بودند تنها همان گروههایی که در جشن هنر شیراز فعال بودند – و در دورهی پهلوی مورد حمایت قرار داشتند – شایستهی فعالیت در تئاتر و سینما هستند.»
جشنوارهی فجر و ظهور نسل جدید نمایشنامهنویسان
فرهنگ با اشاره به نخستین جشنوارهی سراسری تئاتر فجر در سال 1361 گفت: «در زمان مدیریت علی منتظری، بیش از 80 درصد آثار با موضوع انقلاب اسلامی، ارزشهای مذهبی و تاریخ اسلام بود. بیشتر اجراها توسط جوانانی روی صحنه رفت که تازه به تئاتر انقلابی پیوسته بودند. بسیاری از نمایشنامهنویسان پس از انقلاب – از جمله عبدالعلی شماسی و دیگران – در همین دوره رشد کردند و فرصت ظهور یافتند.»
استمرار سیاستهای فرهنگی در نهادهای دیگر
به گزارش تسنیم، فرهنگ با انتقاد از استمرار سیاستهای حذف نیروهای انقلابی گفت: «با وجود این، برخی جریانها با چنین نگاه و مسیری مخالف بودند. پس از کنار رفتن از وزارت ارشاد، فعالیت خود را در نهادهایی مانند شهرداری ادامه دادند و همان سیاستهای فرهنگی را دنبال کردند؛ چه در حوزهی هنرهای تجسمی، چه داستان، تئاتر و فیلم.»
او افزود: «در نتیجه، گرچه از ارشاد رفته بودند، اما آثار سیاستگذاریشان هنوز هم در سینمای امروز دیده میشود؛ سینمایی که رنگ و بوی خود را تغییر داده و به فیلمهایی با روابط سطحی، شوخیهای ناسالم و مضامین اجتماعی سطحی گرایش پیدا کرده است. این همان مسیری است که نیروهای مذهبی و انقلابیِ تئاتر، از جمله آقای کاسبی و یارانش، با آن مخالف بودند؛ همانطور که آقای مجیدی نیز به صراحت به آن اشاره کرده است.»
بازپسگیری تئاتر شهر
فرهنگ در پایان با اشاره به تصرف تئاتر شهر توسط نیروهای سپاه گفت: «آن دوران واقعاً سخت بود. حتی تئاتر شهر به دستور مرحوم لاهوتی پس گرفته شد شد تا جریانهای تکنوکرات از آنجا کنار گذاشته شوند.»
او افزود: «این افراد با حکم قطبزاده آمده بودند؛ کسی که بعدها به جرم خیانت و تلاش برای ترور امام خمینی (ره) اعدام شد. متأسفانه برخی از نزدیکان و نیروهای فرهنگی او بر فضای تئاتر کشور مسلط شده بودند و رفتارهایی از آنان سر میزد که گاه حتی به فجایع اخلاقی میانجامید.»




