از نور نبوت تا سایه نفاق به روایت حضرت زهرا (س)

نفاق امری پنهان و ریشه‌ای نبود که از ابتدا دفع شده باشد، بلکه در بستر جامعه پس از نبی، فرصت رشد یافت و در نتیجه،‌ پوشش ظاهری دین فرسوده گشت و اصالت خود را از دست داد. معیارها در جامعه تغییر یافت و ارزش‌ها وارونه شدند طوری که نااهلان روی کار آمدند.

هنگامی که بزرگ‌ترین چراغ هدایت خاموش شد و دست‌های پرتوان که محافظ دین بودند از دنیا رفت، خلأ عظیمی در بنیان جامعه ایمانی به وجود آمد. در این لحظات حساس، جایی که انتظار می‌رفت جامعه با تمسک به میراث گرانبهای پیامبر صلی الله علیه و آله متحد بماند، زمینه‌های ظهور تضادهای پنهان فراهم شد. فقدان رهبری بی‌واسطه، بذر نفاق را که همیشه در کمین بوده، آبیاری کرد و سایه‌ای سنگین بر چهره حقیقت انداخت، طوری که ارزش‌های اصیل دینی دچار سستی و فرسودگی ظاهری شدند.

این تغییر فضا، فرصتی استثنایی برای عناصر گمراه و افرادی فراهم آورد که در سایه مقام نبوت، خصلت‌شان ناشناخته مانده بود. آنان با بهره‌گیری از فضای غبارآلود پس از فقدان پیامبر، توانستند در عرصه‌های اجتماعی حضور پررنگ یابند و صدایشان را در میان هیاهوی قدرت طنین‌انداز و نیز به بهانه‌های واهی، کتابت و نقل احادیث نبوی را منع کنند. ناگفته پیداست که این تحولات نه از یک اتفاق ناگهانی، بلکه از استقبال سریع مردم از دعوت‌هایی که به جای معنویت، وعده قدرت و عزت دنیوی می‌دادند، نشأت گرفت و زمینه‌ساز غضبی نا به‌جا برای حفظ موقعیت‌های جدید شد.

حضرت زهرا سلام الله علیها طی رویدادی که به خطبه‌ی فدکیه شهرت یافت، به روشنگری پرداختند تا از سستی بنیادهای دینی که پس از رحلت پدر بزرگوارشان به وجود آمده بود، جلوگیری کنند و حق غصب شده خود و اهل بیت را بازستانند. ایشان با بیانی که اوج فصاحت و بلاغت بود، وضعیت جامعه را در آینه‌ی کلام خود منعکس کردند. این سخنرانی تاریخی، صرفاً دفاع از یک ملک مادی نبود، بلکه دفاع از جایگاه ولایت و صیانت از مسیر اصلی رسالت بود که در برابر دیدگان امت، به انحراف کشیده شده بود.

در بخشی از سخنرانی آن بانوی بزرگوار می‌خوانیم:

فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دَارَ أَنْبِیَائِهِ وَ مَأْوَى أَصْفِیَائِهِ ظَهَرَ فِیكُمْ حَسَكَةُ النِّفَاقِ وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّینِ وَ نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِینَ وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّینَ وَ هَدَرَ فَنِیقُ الْمُبْطِلِینَ- فَخَطَر فِی عَرَصَاتِكُمْ وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هَاتِفاً بِكُمْ فَأَلْفَاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ وَ لِلْعِزَّةِ فِیهِ مُلَاحِظِینَ؛ ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ خِفَافاً وَ أَحْمَشَكُمْ فَأَلْفَاكُمْ غِضَاباً.

پس زمانی که خداوند برای پیامبرش، خانه انبیاء و محل آسایش برگزیدگانش (یعنی پس از رحلت ایشان) را انتخاب نمود، در میان شما خار نفاق رویید و جامه دین کهنه و فرسوده شد، دهان کافران (گمراهان) به سخن باز شد و افراد پست و گمنام به شهرت رسیدند و صدای شتر نر (نماد باطل) شایعه‌سازان بلند شد. پس (شیطان) در میان شما پا گذاشت و سر خود را از لانه خود بیرون آورد و شما را (به سوی خود) ندا داد، و شما را برای دعوتش اجابت‌کننده و در پی عزتی (باطل) یافت. سپس شما را به حرکت و قیام فراخواند و دید که سبک‌بال و آماده‌اید، و شما را خشمگین کرد و دید که (در حمایت از حق) خشمگین هستید.

این جمله، رحلت نبی مکرم اسلام را نقطه عطف تاریخی و آغاز انحراف امت معرفی می‌کند. به محض رفتن هدایت‌کننده اصلی، زمینه‌ای برای ظهور فساد فراهم شد. حضرت زهرا سلام الله علیها با بیانی گزنده می‌فرمایند که به جای استمرار راه پیامبر، «حَسَكَةُ النِّفَاقِ» (خار نفاق) در جامعه رویید. این بیان نشان می‌دهد که نفاق امری پنهان و ریشه‌ای نبود که از ابتدا دفع شده باشد، بلکه در بستر جامعه پس از فقدان پیامبر، فرصت رشد یافته است. در نتیجه این رویداد، «جِلْبَابُ الدِّینِ سَمَلَ» شد؛ یعنی پوشش ظاهری دین کهنه و فرسوده گشت و اصالت خود را از دست داد.

در ادامه، حضرت زهرا سلام الله علیها به معرفی رهبران انحراف می‌پردازند. ایشان با استفاده از استعاره‌هایی قوی، افرادی را که به ناحق زمام امور را به دست گرفتند، توصیف می‌کنند: «نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِینَ» (دهان گمراهان، سخنگو شد) و «نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّینَ» (افراد پست و ناچیز رشد کردند). این اوج‌گیری عناصر ضعیف و گمراه، نشان می‌دهد که معیارها در جامعه عوض شده و ارزش‌ها وارونه گشته‌اند. همچنین، با تعبیر «هَدَرَ فَنِیقُ الْمُبْطِلِینَ» (صدای شتر نر باطل‌گویان بلند شد)، بر پر سر و صدا بودن و غالب شدن سخنان باطل در فضای عمومی جامعه پس از پیامبر اسلام تأکید می‌کند.

به گزارش تسنیم، حضرت زهرا سلام الله علیها این انحرافات را نتیجه‌ی فعال شدن مستقیم شیطان می‌دانند: «فَخَطَر فِی عَرَصَاتِكُمْ وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ». اما نکته کلیدی این است که شیطان بدون آمادگی جامعه موفق نمی‌شد. ایشان با تأسف می‌فرمایند که مردم بلافاصله «پاسخ‌دهنده به دعوت او» بودند و به جای عزت حقیقی الهی، در پی عزتی دنیوی و وابسته به قدرت جدید بودند. این نشان می‌دهد که ریشه‌ی اصلی انحراف، نه صرفاً نفوذ بیرونی، بلکه ضعف درونی و میل به قدرت زودگذر در میان مردم بوده است.

بخش پایانی این گزیده، اوج شدت عمل جامعه را در تبعیت از باطل توصیف می‌کند. هنگامی که شیطان آنان را به قیام و اقدام فراخواند، «فَوَجَدَكُمْ خِفَافاً»؛ یعنی شما را آماده و چابک یافت. این چابکی که در دفاع از حق مورد انتظار بود، در پیروی از مسیر انحرافی به کار گرفته شد. سپس «وَ أَحْمَشَكُمْ فَأَلْفَاكُمْ غِضَاباً»؛ یعنی (شیطان) شما را تحریک و برانگیخت و شما را خشمگین یافت. این خشم، خشم حق‌محور نیست، بلکه خشم در حمایت از موقعیت‌ها و منافعی است که به ناحق به دست آمده است. این  قسمت از سخن حضرت زهرا سلام الله علیها به طور مختصر و مفید، سیر تحول جامعه از نور به ظلمت را پس از رحلت پیامبر ترسیم می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 1 =

دکمه بازگشت به بالا