بازیگر فراری‌ای که یک‌مرتبه وطن‌پرست شد

پگاه آهنگرانی، بازیگری که پس از خروج از کشور ناگهان جامه وطن‌پرستی به تن کرده، این‌بار با مستندسازی‌های پرهیاهو در غرب می‌کوشد جایگاه از‌دست‌رفته خود را بازیابد؛ تلاشی که بیش از آنکه از دغدغه مردم ایران برخاسته باشد، بوی ایفای نقش در زمین کارفرمایان رسانه‌ای غرب را می‌دهد.

«پگاه آهنگرانی» را به‌عنوان یکی از بازیگران شناخته‌شده سینمای ایران می‌شناسند، ولی او با حفظ سِمَت، مستند هم می‌سازد و با دست گذاشتن بر روی سوژه‌های ملتهب، هرازگاهی سروصدا راه می‌اندازد و نگاه‌ها را به سمت خود جلب می‌کند. او همیشه بیش از آنچه شایستگی ذاتی‌اش را داشته مورد توجه رسانه‌ها و مخاطبان قرار گرفته و اکنون که از ایران فرار کرده -یا از نظر دوستان اندک، امّا صاحب تریبونش- خارج شده، دیگر مانند سابق کسی پیگیر متن و حاشیه زندگی این به‌اصطلاح: «بازیگر» و «فیلمساز» هم نیست. در واقع پگاه آهنگرانی برای اینکه چیزی در چنته برای انتقال به دوستان و کارفرمایان غربی‌اش داشته باشد، باید در رفت‌وبرگشت‌هایش به سرزمین مادری ناخنکی به موضوعات ریشه‌دوانده در ایران بزند و اِلا حضور وی در غرب چه سودی می‌تواند برایش داشته باشد؟

بازیگر یا هر سلبریتی دیگری که از وطنش می‌گریزد، برای آنکه از یادها نرود چاره‌ای جُز سرخم‌کردن در برابر چشم‌رنگی‌ها و گوش دادن به اوامر آن‌ها ندارد و پگاه آهنگرانی هم مانند «شهره آغداشلو»، «مهناز افشار»، «گلشیفته فراهانی»، «مرجان ساتراپی»، «شبنم طلوعی»، «زر امیرابراهیمی» و… از این قاعده کلی مستثنی و جدا نیست. آن‌ها چه بخواهند و چه نخواهند مجری‌اند و باید با ناامن جلوه دادن فضای فرهنگی کشور، زمینه را برای نفوذ هرچه بیشتر دشمن مهیا کنند. کار تا جایی پیش می‌رود که آهنگرانی، بلافاصله پس از حضور در غرب، با فوریت چند فیلم مستند ساخته و در همه آن‌ها هرآنچه به ایران و ایرانی و نظم نمادین او مرتبط است حمله می‌کند و ما چاره‌ای جز ایجاد موضع دفاعی و واکنشی در برابر او نداریم!

در یکی از نمونه‌ها، آهنگرانی با حمله به نقطه‌عطف درخشان انقلاب اسلامی، یعنی زحمات رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس و از دست ندادن حتی یک وجب خاک کشور در برابر دشمنی که یک دنیا پُشتش سنگر گرفته بود و تامینش می‌کرد، اصل دفاع مومنانه مردم ایران از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد را زیر سوال می‌برد و با آگراندیسمان رسانه‌ای مستند ضعیفش را در مقام یک بسته‌بندی شیک به خورد ناآگاه و مبتذل‌تر از خودش می‌دهد. یا حتی وقتی در ایران به‌سر می‌برد و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سینما می‌تازاند، باز هم خطوط قرمز را جابه‌جا می‌کند؛ کافی است فیلم‌هایی نظیر «زندان زنان»، «دختری با کفش‌های کتانی»، «مادر قلب اتمی» و… را به یاد بیاورید تا ببینید جریان تهاجم فرهنگی همسو با بسیاری از گنگ‌های اقتصادی و مالی درصدد شالوده‌شکنی از چه مفهومی هستند؟

آری، جمهوری اسلامی و گوهر وجودی آن به‌عنوان تنها آلترناتیو معنایی موجود برای جهان بی‌روح فعلی همان چیزی است که غرب و آمریکا برای مقابله با آن زمان را هدر نمی‌دهند و مهره‌های‌شان را در این راستا به‌کار می‌گیرند. پگاه آهنگرانی به‌تازگی در مستند «ترانه» قصد دارد به‌شکل فرصت‌طلبانه با بالا رفتن انفجاری قیمت ارز و رکوردزنی تورم، بنیان‌های فرهنگی مردم ایران و جمهوری اسلامی را به چالش بکشد، امّا موردی که او از آن تا ابد بی‌خبر خواهد ماند این است که دروغ هیچوقت رنگ حقیقت به خود نمی‌گیرد و تلاش‌های ابتر و محتومش برای تنفس مصنوعی به ضد ِ انقلاب شوم «زن، زندگی، آزادی» تا حد بازنمایی آمال طبقه‌ دوستدار غرب متوقف خواهد ماند./نوبنیاد

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شش − چهار =

دکمه بازگشت به بالا