باغبانی که در «وعده صادق» شکوفه کاشت/ روایت پرواز پاسدار شهید علیاصغر صفری

رویای خیمه نورانی؛ مأموریتی که تمام شد
یک ماه پیش از شهادت، خوابی صادقه، خبر از سرنوشت سرخ او میداد. او در عالم رویا، خیمهای نورانی و جمعی از دوستان شهیدش را دیده بود که هر کس دستش به دست امام زمان (عج) میرسید، آسمانی میشد. در آن رویا، علیاصغر هنوز مانده بود؛ انگار مأموریتی ناتمام در زمین داشت. او با کسب رضایت از پدر و با قلبی آرام، آخرین گامهای حضور دنیویاش را برای ادای این تکلیف نهایی برداشت.
«باغبانی»؛ نقابِ سادهزیستی بر مأموریتهای بزرگ
فرزندان شهید صفری، پدر را نه یک مقتدر نظامی، که یک «باغبان» میشناختند. او که در جریان عملیاتهای غرورآفرین «وعده صادق» نقشآفرینی مؤثری داشت، هر بار که خسته و غبارآلود به خانه بازمیگشت، در پاسخ به پرسشهای کودکانه فرزندانش با لبخندی متواضعانه میگفت: «رفته بودم باغبانی.» این واژه، نمادی از روح بزرگ مردی بود که امنیتِ باغِ وطن را با خون دل حفظ میکرد.
اشکی برای شادی کودکان غزه
به گزارش دانشجو، روح لطیف این مجاهد اصفهانی، فراتر از مرزهای جغرافیایی میتپید. نزدیکانش روایت میکنند که او پس از مشاهده تصاویر شادی کودکان فلسطینی در پی پاسخهای تنبیهی ایران، اشک شوق ریخت و زیر لب زمزمه کرد: «خدایا، اگر ذرهای در این شادی نقشی داشتهام، آن را در نامه عملم ثبت کن.»
عروج در مسیر اقتدار
سرانجام در ۳۱ خردادماه ۱۴۰۴، در پی حمله تروریستی رژیم صهیونیستی، پاسدار رشید اسلام علیاصغر صفری به آرزوی دیرین خود رسید. پیکر مطهر این شهید والامقام در گلستان شهدای اصفهان، در کنار دیگر ستارگان درخشان این دیار به خاک سپرده شد. امروز اگرچه «باغبان» رفته است، اما امنیتی که او و همسنگرانش با دانش و خون خود کاشتند، تا همیشه سایهگستر ایران اسلامی خواهد بود.



