حاتمی کیا یادم میاندازد هم آهنگساز هستم هم سینماگر
کارن همایونفر؛ آهنگساز ایرانی و متولد سال۱۳۴۷ شمسی است که از هفتسالگی مشغول فراگیری ساز پیانو و تئوری موسیقی در خانواده بهبود شد. وی پس از اتمام تحصیلات دبیرستان برای ادامه تحصیل در رشته موسیقی به انگلستان و سپس به ترکیه رفت. در انگلستان وارد مدرسه موسیقی بیلکنت شد و بعد از آن در کنسرواتوآر موسیقی «هاجِد تپهٔ» آنکارا، به تحصیلات تکمیلی خود ادامه داد. طی این مدت بهصورت خصوصی از محضر استادان نامدار موسیقی کلاسیک ترکیه ازجمله «حیکمَت شیمشَک»، «کمال اَروغلو» و «انور توفان» بهره برد و فراگیری اصول هارمونی، کُنتر پوآن، فُرم و تکمیل نوازندگی پیانو را ادامه داد. همایونفر از سال۱۳۷۳ به آهنگسازی در سینما مشغول شد و تاکنون برای بیش از هشتاد فیلم سینمایی و بالغ بر سی سریال تلویزیونی موسیقی متن ساخته است. او تاکنون سه بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر شده است. سال۱۳۹۰ آلبومی به نام «سرانجام» شامل مجموعه آثار وی برای موسیقی متن فیلمهای «جرم»، «خاک آشنا»، «زادبوم»، «گزارش یک جشن»، «سوت پایان»، «قصهٔ پریا»، «یکی از ما دو نفر» منتشر شد و سال۱۳۹۳ آلبوم «گذشته، حال استمراری» شامل موسیقی متن سریالهای «سفر سبز»، «حلقه سبز» و فیلمهای «سلطان»، «آکواریوم»، «برف روی کاجها»، «پل چوبی» و… توسط مؤسسه آوا خورشید منتشر شده است. آلبوم «خاطرات مبهم» حاصل همکاری وی با رضا یزدانی است و موسیقی آلبوم «دوستت دارم» در چهار حلقه، دکلمه و شعر احمدرضا احمدی از آثار اوست که توسط مؤسسه آوای باربد انتشار یافته است. بهدلیل اسم کوچک خاص همایونفر یعنی کارن بعضی به اشتباه او را از ارامنه ایران دانستهاند که خود او این مسئله را تکذیب کرده است. او امسال حضور موفقی در جشنواره فیلم فجر داشت که برای یکی از فیلمهایش یعنی «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن شد. به همین بهانه با او گفتوگو کردهیم که میخوانید.
باتوجه به اینکه در نشست خبری فیلم اشاره کردید که برای فیلم «بهوقت شام» مجبور شدید یک بار ساختار موسیقی را تغییر دهید، برای رسیدن به حال و هوای موسیقی فیلم «بهوقت شام» از چه مولفههایی استفاده کردید؟
طبیعتا وقتی آهنگساز با یک فیلم خارج از عرف مثل «به وقت شام» مواجه میشود، مجبور است همه داشتههای و کلیشههایش را کنار بگذارد و طور دیگری به مسائل نگاه کند؛ بهخصوص وقتی با کارگردانی احساسی همچون ابراهیم حاتمیکیا کار میکنید. گمانم این پنجمین اثر سینمایی است که در آن با حاتمیکیا همکاری میکنم که نمیتوانم اذعان نکنم که تکتک این آثار برایم تجربههایی بهشدت دوستداشتنی، ارزشمند و متفاوت هستند.
شما در موسیقی فیلم «بهوقت شام» برخلاف آثاری که از شما در سینما سراغ داشتیم که ساختاری کاملا تماتیک و ملودیک داشتند، به سمت ایجاد فضاسازی با سازهای زهی رفتهاید؛ مثلا کنترباس و چلو. فضا و جنس فیلم این اقتضا را داشت یا خودتان قصد داشتید کاری متفاوت ارائه دهید؟
البته این که میگویید موسیقیهایم بیشتر تماتیک بوده را قبول ندارم. متاسفانه در هر کاری یک نوع از آهنگسازی را داشتهام. مثلا سال گذشته موسیقی فیلم «خفگی» را ساختم که سرمان را در جشنواره بریدند یا همچنین «بادیگارد» که باز هم سرمان را بریدند. خوب اینها از زمین تا آسمان فرق میکنند با کاری که امسال در فیلم «اتاق تاریک» روحاله حجازی کردهام یا فیلم سهیل بیرقی یا آهنگسازیهایی که برای عبدالرضا کاهانی داشتهام. میبینید که هر کدام خصوصیات منحصر به خودشان را داشتهاند. آهنگساز قرار نیست در هر فیلم حتما امضای خودش را هم بگنجاند. آهنگساز سینما ابتدا در خدمت فیلم است و بعد یعنی در درجه دوم باید در خدمت موسیقی باشد. حتی میخواهم تا حدودی کرامات آهنگسازان را پایین بیاورم و بگویم موسیقی یک فیلم جزئی از باند صوتی آن فیلم است. آنقدرها هم نباید کرامات ویژهای برایش قائل شویم. اما ما سعی میکنیم برای فیلمها موسیقی زیبا بسازیم. موسیقیای که ملودیک باشد و موسیقیای که به گوش خوشایند باشد.
خود شما تم موسیقی فیلم «پدرخوانده» را دوست ندارید؟
چرا؛ دوست داریم ولی در کنارش مثلا موسیقی فیلم «میانستارهای» اثر شگفتانگیز هانس زیمر را هم دوست داریم. هرکدام شیوههای منحصر به خودشان را دارند. دقیقا همینطور است. اینها توانستهاند اول در خدمت فیلم باشند و در درجه دوم موسیقیهای در نوع خودشان بسیار زیبا و شگفتانگیز تولید کنند که جداگانه هم بشود به آنها گوش داد.
در تاریخ سینمای ایران پای صحبت آهنگسازان که مینشینیم، همواره از برخی همکاری نکردنهای صداگذاران سینما با آهنگساز شکوه کردهاند. شما در «بهوقت شام» با صداگذار و صداگذاری فیلم مشکلی نداشتید؟
کلا آهنگسازان همیشه با صداگذاران مشکل دارند اما در فیلم «به وقت شام» چنین مشکلی نداشتیم چون خوشبختانه قبلا با علی علویان همکاریهای زیادی داشتهایم و ظرافتهای کار یکدیگر را درک میکنیم پس تاکنون باهم به مشکل برنخوردهایم. در بقیه موارد هم من همیشه خودم را بیرون دعوا نگه داشتهام چون دیدهام فایدهای ندارد و اگر اتفاقی قرار است بیفتد با مداخله یا بیمداخله من میافتد.
پس لِوِل باند موسیقی را در فیلم کم نکردند؟!
نه خوشبختانه لولگیریها درست بود و موسیقی همانطور که باید شنیده میشد در فیلم قرار گرفته بود و مشکلی در این زمینه نداشتیم.
چرا در جایی گفتید، برای فیلمهای حاتمیکیا بیشترین انرژی را میگذارید؟
برای اینکه یادم میاندازد که آهنگساز هستم و در عین حال یادم میاندازد من هم سینماگر هستم. با خیلی از کارگردانها کار میکنیم و وقتی فاصله میگیریم حتی یک بار هم برانگیخته نمیشویم دوباره فیلم را ببینیم. کارگردانهایی مثل حاتمیکیا تعدادشان خیلی کم است. نام نمیبرم ولی سال گذشته از همین نسل جوان ما کارگردانهایی داشتهایم که یکجلسهای موسیقیشان را بستهاند. بگذریم… در کل کار با حاتمیکیا بسیار سخت و البته دلچسب است زیرا او کارگردان بهشدت باهوشی است و تا چیزی باب طبعش نباشد دست از آن نمیکشد. در این چند سالی که در آثار ابراهیم حاتمیکیا حضور داشتهام متوجه شدهام که او در هیچ موردی از مونتاژ و فیلمبرداری گرفته تا ساخت موسیقی کوتاه نمیآید بنابراین همه عوامل همیشه مجبور هستند که بهترین کار خود را ارائه دهند.
به نظر خودتان چه عواملی باعث شدند موسیقی «بهوقت شام» سیمرغ بهترین آهنگسازی سیوششین جشنواره فجر را برایتان به ارمغان بیاورد.
همانطور که اشاره کردم وقتی با حاتمیکیا کار میکنم همه توان خودم را روی کار میگذارم چون چارهای غیر از این ندارم. نکته دیگری که حتما باید به آن اشاره کنم و ارزش این کار و این جایزه را برایم بیشتر میکند این است که همه مراحل موسیقی فیلم «به وقت شام» در ایران و با نوازندگان و متخصصان فنی ایرانی انجام شده است و این موضوع خیلی مهم است که همه فرآیند یک فیلم با این شکل و شمایل استاندارد و پروداکشن بزرگ ایرانی باشد و با این کیفیت از کار دربیاید. نوازندگان ایرانی توانایی بسیار زیادی دارند و من از آنها تشکر میکنم چون واقعا در آن زمان محدودی که داشتیم بهخوبی از پس کار برآمدند.