چرا برادران قاسم‌خانی دچار آلزایمر حاد شده‌اند؟

هفت راه- محمدحسین رحیمی

پیمان قاسم خانی اخیراً در مصاحبه‌ای مدعی شده است که از همکاری با صدا و سیما پشیمان است و اگر به گذشته برمی‌گشت به “پیمان 18 ساله” توصیه می‌کرد که با این سازمان کار نکند!

او البته فراموش کرده است (یا به احتمال قوی‌تر، خود را به فراموشی می‌زند) و به یاد نمی‌آورد که اعتبار امروز خود را، مدیون همکاری‌هاییست که در تمام این سالها با صدا و سیما داشته، و اگر امروز نامش به عنوان نویسنده‌ای مشهور بر سر زبانهاست، ریشه در دورانی دارد که به عنوان جوانی گمنام، در تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی به عنوان نویسنده از او یاد می‌شد.

آیا او برای “پیمان 18 ساله” توضیح خواهد داد که پیمان 50 ساله شهرت و اعتبار خود را مدیون نوشتن پاورچین، شبهای برره و مرد هزار چهره است؟ آیا به پیمان 18 ساله خواهد گفت که اگر این سریالها در کارنامه‌ی او وجود نداشتند و نامش در کنار نام کسانی مانند مهران مدیری قرار نمی‌گرفت، امروز پیمان 50 ساله می‌توانست به هر شغلی جز نویسندگی اشتغال داشته باشد؟ آیا پیمان قاسم‌خانی امروز می‌داند که اگر فیلم سینمایی او هم می فروشد، یا اندک طرفدارانی در میان عامه‌ی مردم دارد، ناشی از خاطره‌ی خوبی است که از همین سریال‌های محبوب در ذهن مخاطبین نقش بسته است؟

 این فراموشی البته ژنتیکی به نظر می‌رسد و از برادر بزرگتر به برادر کوچکتر(مهراب قاسم خانی) نیز سرایت کرده است. او که حالا در دوران بیکاری و دوری از تلویزیون به سر می‌برد و در قامت نویسنده‌ای ورشکسته که هیچ متن قابل توجه مستقلی در کارنامه ندارد، برای گذران زندگی از حضور در هیچ برنامه و تیزر و جنگ و ژانگولری سر باز نمی‌زند، بارها در تنها رسانه‌ی این روزهایش یعنی صفحه‌ی شخصی اینستاگرام به سازمان صدا و سیما حمله کرده و به انواع و اقسام دلایل و روش‌ها، با این رسانه تسویه حساب کرده است. قاسم خانی کوچک هم به همان مشکلی دچار است که برادر بزرگتر با آن دست و پنجه نرم می کند؛ آلزایمر.

مهراب قاسم‌خانی به یاد ندارد که همین دنبال‌کنندگان صفحه‌ی شخصی او هم، نام او را یا از تیتراژ سریال‌های همان سازمان منفور به یاد دارند، یا نهایتاً بعد از دیدن شقایق دهقان، می‌خواستند ببینند “شوهر این کیه؟” و در این احتمال دوم هم، باز این خانواده مدیون قاب تلویزیون است. قاسم‌خانی فراموش کرده که جز همکاری با برادرش در سریال‌های تلویزیونی، او جواهر گرانبهای دیگری در کارنامه‌اش ندارد و همین حالا هم حاضر است حتی بدون ذکر نام با جنگ‌های شبانه تلویزیونی همکاری کند و اساساً اگر مجموعه‌های تلویزیونی از کارنامه‌ی او حذف شوند، رزومه‌اش به عبور از مقابل دوربین در مجموعه‌ی شام ایرانی خلاصه می‌شود.

قصد ما قطعاً دفاع از صدا و سیما نیست. آنچه قصد و هدف این نوشته است، پیشگیری از رواج بیماری خطرناک آلزایمر است. آلزایمری که باعث می‌شود بسیاری از هنرمندانی که با تلویزیون به شهرت می‌رسند، پس از چند سال برای جلب توجه پز دشمن خونی این سازمان را به خود بگیرند. همچون امیر مهدی ژوله دست‌پرورده‌ی دیگر پیمان قاسم‌خانی که امروز مدعی است “هر چیز خوبی توی تلویزیون ممنوعه” و ناخواسته تصدیق می‌کند که هر آنچه او برای این رسانه نوشته “خوب ” نبوده که ممنوع نشده و به روی آنتن رفته است!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + ده =

دکمه بازگشت به بالا