هایک ملیکیان: موسیقی قرن بیست و یکم بخشی از من است

هایک ملیکیان می‌گوید که خودم را آهنگساز معاصر می‌دانم و موسیقی قرن بیست و یکم بخشی از من است.

یاسر یگانه

اجراهای بخش بین‌الملل در هر جشنواره‌ای از جذابیت‌های بالایی برخوردار است. هنرمندانی از کشورهای مختلف می‌آیند و اجراهای را به صحنه می‌برند؛ اجراهایی که برای مخاطبان تازگی دارد و فرصتِ شنیدن و دیدن آنها بسیار مغتنم است. بر کسی پوشیده نیست که اجراهای داخلی در طول سال تکرار می‌شوند و مخاطبان این فرصت را دارند که بارها و بارها آن اجراها را به تماشا بنشینند؛ اما اجراهای بخش بین‌الملل، در طول سال یا سال‌ها، شاید به ندرت فرصتِ تکرارشان فراهم شود.

سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر هم امسال در بخش بین‌الملل، اجراهای جذابی برای مخاطبان تدارک دیده بود. از رسیتال‌های پیانو تا موسیقیِ راجستان و ازبکستان و تاجیکستان. یکی از این اجراها، رسیتال پیانویی بود که با حضور هایک ملیکیان رقم خورد. ملیکیان از نوازندگانی است که در دنیای موسیقی کلاسیک بسیار شناخته شده است. او در کشورهای مختلفی روی صحنه رفته و مشتاقانِ موسیقی کلاسیک آثارش را دنبال می‌کنند.

او برای دومین بار به ایران آمده بود. این بار اما با رپرتواری از آثارِ آهنگسازان ارمنستانی روی صحنه رفت. استقبال از اجرای او چشمگیر و تالار رودکی برای اجرای او پر از تماشاگر شده بود. هموطنانِ ارمنی با حضور در سالن، آمده بودند تا اجرای ملیکیان را از نزدیک ببینند.

ما هم پیش از آمدنِ هایک ملیکیان به ایران، با او برای انجام گفت‌وگویی هماهنگی‌های لازم را انجام داده بودیم تا پس از اجرا در تالار رودکی با او به گفت‌وگو بنشینیم. برای انجام این کار فرید پریش ترجمه پرسش‌ها را برعهده گرفت.

در ادامه حاصل گفت‌وگو با هایک ملیکیان را می‌خوانید:

جشنواره موسیقی فجر ,

به شما لقب نابغه پیانو داده‌اند؛ این نبوغ را حاصل چه می‌دانید؟ هایک ملیکیان چه مسیری را طی کرده که امروز به نابغه پیانو معروف شده است؟

وقتی خیلی جوان بودم، رویایِ پیانیست شدن را با تحصیل در کنسرواتوار آغاز کردم. به مرور متوجه شدم که فکر کردن به حرفه شغلی‌ام نوعی مانعِ ذهنی برایم ایجاد می‌کند. به همین دلیل در زمان مناسبی متوجه شدم که نباید به رویاهایم فکر کنم؛ بلکه فقط باید کار کنم و به این کار کردن متعهد بمانم. ژانر موسیقی کلاسیک به گونه‌ای است که باید صددرصد به آن متعهد بود و هیچ فکر دیگری نباید در سرت باشد. فقط باید به موسیقی و لذت بردن از موسیقی فکر کرد و در موسیقی زندگی کرد. در ابتدا ذهنم خیلی درگیرِ مسابقات بود و اینکه چگونه باید با این پیانیست و آن پیانیست رقابت کنم. یا ذهنم درگیر این بود که باید در فلان صحنه و فلان صحنه اجرا داشته باشم.

اما به مرور به عنوان یک هنرجو فهمیدم که باید دست از فکر کردن بردارم و بگذارم همه چیز خودش اتفاق بیافتد؛ در واقع این رمز موفقیت من بود.

کدام یک از استادان موسیقی در این مسیر به شما بیشترین کمک را کرده‌اند؟ مهمترین استادتان چه کسی بوده است؟

این شانس را داشته‌ام که در مسیر هنری‌ام، استادان متعددی داشته باشم. ولی اگر بخواهم یک شخص را نام ببرم که بیشترین تاثیر را در روند زندگی هنری‌ام داشته است؛ الکساندر گورگانوف را باید یاد کنم. او برای من بیشتر از یک معلم پیانو بود. او جهان‌بینی‌ام را تغییر داد.

اگر بخواهم گریزی به پرسشِ اول شما هم داشته باشم، باید بگویم که گورگانوف به من کمک کرد که فقط به موسیقی فکر کنم و غرق در موسیقی شوم. او کسی است که اول من را عوض کرد و بعد نوع اجرایم را تغییر داد.

شما از 6 سالکی موسیقی را با ساز پیانو شروع کردید! انتخاب این ساز چگونه شکل گرفت.

چیزی که یادم هست اینکه از 6 سالگی پیانو را آغاز کردم. اما اطرافیانم می‌گویند که از سه سالگی تلاش می‌کردم هر ملودی که می‌شنیدم را با پیانویِ مادرم اجرا کنم. در 6 سالگی برای خودم و خانواده‌ام واضح بود که باید نوازنده پیانو شوم.

با توجه به اینکه شما در کنسرواتوار کمیتاس تحصیل کرده‌اید چقدر تحصیلات آکادمیک و حرفه‌ای را در پیشرفت کاری خودتان موثر می‌دانید؟

به نظرم تحصیلات آکادمیک الزامی است؛ نه تنها برای پیانیست‌ها، بلکه برای هر موزیسینی؛ چه آهنگساز، ویولونیست، پیانیست یا هر ساز و رشته‌ی دیگری. تحصیلات آکادمیک از این جهت که شما را به عنوان موزیسین پرورش دهد، مهم است. البته که تحصیلات مهمترین مسئله در راهِ موفقیت نیست؛ مهمترین نکته این است که آن شخص کیست که می‌خواهد تحصیلات آکادمیک را بیاموزد. تحصیلات آکادمیک مهم و لازم است، اما همه چیز بستگی به کسی دارد که می‌خواهد در این محیط قرار بگیرد و این مسیر را طی کند.

همیشه و در کارگاه‌های آموزشی‌ام، هنرجویان جوان از من می‌پرسند که آیا تحصیلات برای موفقیت در موسیقی لازم است یا خیر؟ جواب من این است که بله! اما اول از همه شما باید کسی باشید که این نیاز را دارد و باید بفهمید که نیازی برای این کار وجود دارد.

جشنواره موسیقی فجر ,

شما جوایز متعددی برای ترویج موسیقی معاصر دریافت کردید علت اینکه شما در زمینه موسیقی معاصر انقدر پیشرو و پررنگ ظاهر شدید چیست؟

هر شخصی در زندگی‌اش نیاز به کسی دارد که کارهایش را ببیند و پیشنهادهایی به او بدهد. الکساندر گورگانوف این کار را برایم انجام می‌داد. من حتی زمانی که در مدرسه بودم آهنگ می‌ساختم. وقتی به کنسرواتوار رفتم، آهنگ‌های زیادی می‌ساختم و مشتاق بودم ببینم که دیگران چه کارهایی نوشته‌اند. این اشتیاق من واضح بود و گورگانوف متوجه‌اش شد. گورگانوف به من گفت: تو خیلی به موسیقی معاصر و مدرن توجه می‌کنی و درباره این نوع موسیقی هم خیلی تحقیق می‌کنی؛ پس بهتر است که در مسابقات موسیقی شرکت کنی.

به همین دلیل من در این رقابت‌ها شرکت کردم و همین مسابقات زندگی من را تغییر داد. مسابقه‌ای در شهر رم برگزار می‌شد و من در آنجا شرکت کردم و جایزه گرفتم. از همانجا متوجه شدم که این همان حوزه‌ای است که باید در آن باشم.

من خودم را آهنگساز معاصر می‌دانم و به عنوان آهنگساز اشتیاق بیشتری به آثاری دارم که در زمان خودمان نوشته می‌شود. بنابراین موسیقی قرن بیست و یکم بخشی از من است.

از همکاری خودتون با شرکت Naxos Grand Piano بگید و اینکه چقدر همکاری با این شرکت در موفقیت آلبوم‌هاتون نقش داشت؟

بگذارید کمی سوال شما را تغییر دهم؛ اینگونه که این شرکت چه نقشی در معروف‌تر کردن موسیقی کلاسیک ارمنستان داشته است؟ چون درباره خودم حتما نقش مهمی داشته است؛ آثارم در فروشگاه‌های مهم سراسر جهان قابل دسترسی است. شانس این را داشتم که آثارم را فروشگاهی در کشور آرژانتین یا در کشورهای دیگر ببینم. اما برای من مهمتر این بود که موسیقی ارمنستان را از سوی این شرکت‌ها تبلیغ کنم.

برای این منظور ما با یک آلبوم کامل از مجموعه آثار آرنو باباجانیان شروع کردیم که آثار این آهنگساز بزرگ را با پیانو نواختم و توسط یکی از همین شرکت‌های مهم در عرصه موسیقی جهان منتشر شد. این اتفاق قدم بسیار مهمی برای من به عنوان یک ارمنستانی بود.

همین روند ما را به این سمت برد که آثار آهنگسازان ارمنی که براساس تکنوازی پیانو بودند را در کارهای بعدی داشته باشیم؛ آثار هنرمندانی مانند: الکساندر هاراتونیان، باباجانیان، میرزویان و…

از آن به بعد تصمیم گرفتیم که در آلبوم سوم؛ آثاری از آهنگسازان زن مانند Geghuni Chitchian ,  Gayane Chebotarian هم داشته باشیم.

جشنواره موسیقی فجر ,

بخشی از زندگی حرفه‌ای شما به برگزاری کارگاه‌های آموزشی در سراسر دنیا اختصاص داره.علت ورود به حوزه آموزش توسط هایک ملیکیان چیست؟

وقتی از کنسرواتوار فارغ التحصیل شدم، دستیارِ استادم؛ الکساندر گورگانوف شدم. از فرایند آموزش لذت می‌برم، یکی از اشتیاق‌هایم آموزش است. اما اولویت اولم نوازندگی است. در وهله اول پیانیست هستم. همین مسئله موجب شد که تدریس را برای مدت طولانی کنار بگذارم. اما درخواست‌های زیادی برای برگزاری مسترکلاس داشتم؛ چون برگزاری کلاس‌های معمولی به دلیل مشغله کنسرت‌ها برایم امکان‌پذیر نیست.

هر زمان که برای برگزاری کنسرت به شهر یا کشوری می‌روم، مسترکلاس برگزار می‌کنم. سال 2017 در چند شهر ایران کنسرت داشتم و علاوه بر این کنسرت‌ها مسترکلاس‌هایی برای دانشجویان موسیقی برگزار کردم.

شما در سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر شرکت خواهید کرد. این رویداد را پیش از این می‌شناختید؟

معلومه که این جشنواره را می‌شناختم. همیشه جشنواره‌هایی که تِم خاص و مشخصی دارند برایم جذاب هستند. اگر جشنواره‌‌ای باشد که این خصوصیات را داشته باشد، بیشتر به آن علاقه‌مند می‌شوم. این ویژگی است که قبلا از جشنواره موسیقی فجر شنیده بودم.

همکاری دارم که تجربه اجرا در این جشنواره را داشته و اخیرا هم ملاقاتی با هم داشتیم. با او درباره جشنواره موسیقی فجر صحبت کردم؛ پس این رویداد خیلی برایم جدید نبود؛ ولی این بار اتفاق تازه‌ای رخ داده و آن هم این است که من عضوی از این جشنواره هستم.

جشنواره موسیقی فجر ,

با توجه به  شباهت های فرهنگی ایران و ارمنستان موسیقی این دو کشور شباهت‌ها و تفاوت‌هایی از نظر شما دارند؟

خیلی ساده است که از شباهت‌ها بگویم و کار دشوار این است که از تفاوت‌ها بگویم. از شباهت‌ها باید به پیشینه‌های مشترکی که داریم اشاره کنیم. دیروز در تهران قدم می‌زدم، ناگهان موسیقی آشنایی به گوشم خورد که روی یک ساز زهی محلی اجرا می‌شد. ایستادم و شنیدم. وقتی نزدیک‌تر شدیم دیدم که مغازه‌ای کوچک است که کتاب و صنایع دستی می‌فروشد. وقتی بیشتر شنیدم، نفهمیدم آهنگِ سایاتنووا(از موزیسین‌های معروف ارمنی) یا موسیقی محلی ایران است. ایستادم و نتوانستم راه بروم؛ آنچه نواخته می‌شد بسیار زیبا و خالص بود. حتی در موسیقی کومیتاس هم می‌توانید شباهت‌ها را پیدا کنید؛ چون کومیتاس فقط روی موسیقی ارمنی تمرکز نداشت و به موسیقی محلی هم توجه می‌کرد.

اگر بخواهم اشاره‌ای به تفاوت‌های موسیقی ایران و ارمنستان داشته باشم، باید بگویم که تفاوت‌های موسیقی این دو کشور از قرن بیستم شروع می‌شود. کومیتاس بنیانگذار موسیقی کلاسیک ارمنی است؛ او سیستمی ساخت که در قرن بیستم گسترش پیدا کرد تا به موسیقی آوانگارد رسید. وقتی به موسیقی ایران میرسیم خیلی به موسیقی محلی وصل و مرتبط مانده است. حتی موزیسین‌های معاصرشان مانند فوزیه مجد، وقتی آثارش را اجرا می‌کنم، بیشتر درباره آهنگ‌های محلی ایران است تا ویژگی‌های فردی و منحصر به فردِ آهنگساز. البته این نکته نه خوب و نه بد است. فقط اشاره‌ای به تفاوت‌ها است.


منبع: تسنیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × دو =

دکمه بازگشت به بالا