فروش 100میلیاردی لفوفو در ایران/ کرهایها بازار عروسک چینی را داغ کردند

محبوبیت انفجاری عروسک لبوبو در ایران، پدیدهای است که همزمان با آن بازار خاکستری عروسکهای تقلبی آن با گردش مالی یکصد میلیارد تومان نیز در کشور شکل گرفته است.
تب جهانگیر لبوبو از زمانی آغاز شد که شرکت پاپمارت برای فروش این دسته از محصولات خود، روش جدیدی اتخاذ کرد؛ روشی که با شیوههای سابق متفاوت و مبتنی بر بختآزمایی و توزیع عروسکها در بستهبندیهای مبهم بود، کنار این، بهره بردن از سلبریتیها نیز به پاپمارت کمک کرد تا خیلی زود کنار غولهای اسباببازی دنیا قرار گیرد.
لبوبو که از جمله عروسکهایی است که در گروه Art Toy میتوان دستهبندی کرد؛ عروسکهایی که مخاطبان آنها عمدتاً کلکسیونرها هستند و به همین دلیل با تیراژ کم و با ارزش بالا تولید و عرضه میشوند. این عروسک که طراحی آن ریشه در اساطیر مناطق اسکاندیناوی دارد، در حدود دو سال گذشته توانسته است به یکی از محبوبترین کاراکترها میان کودکان و بزرگسالان تبدیل شود؛ بهطوری که بنا بر آمار منتشرشده شرکت سازنده؛ در شش ماه نخست سال میلادی جاری تا حدی بالا گرفت که درآمد شرکت پاپمارت تنها از این کاراکتر، 674 میلیون دلار تخمین زده شده است. براساس اطلاعات منتشرشده از شرکت، لبوبو در چین، بیش از 402 میلیون دلار درآمد داشته است، اگر بهطور میانگین هر عروسک بهقیمت 20 دلار باشد، تعداد 20 میلیون لبوبو در چین به فروش رفته است. در آسیا ـ اقیانوسیه، فروش لبوبو 138.8 میلیون دلار بوده و در مجموع بیش از 6.9 میلیون عروسک با همین قیمت میانگین فروخته شده است.
نگاهی به بازار ایران و همچنین نوع انتخاب و تمایل کودک و نوجوان ایرانی نیز نشان میدهد که این عروسک در مدت یک سال گذشته توانسته است جای خود را میان دیگر کاراکترهای محبوب از جمله کرومی باز کند. گفته میشود تاکنون تعداد یک میلیون عروسک لبوبو در ایران به فروش رفته است، عددی که با گزارش شرکت پاپمارت مبنی بر توزیع 1/1 میلیون عروسک در اروپا، خاورمیانه و آفریقا چندان منطقی بهنظر نمیرسد و ذهن را بهسمت کالاهای تقلبی ـ و بهاصطلاح فیک ـ این عروسک میبرد. بهنظر میرسد آنچه در بازار ایران بیشتر خریداری و عرضه شده، نه عروسک لبوبو، که «لفوفو»هایی بوده که با قیمت کمتر و البته کیفیت بسیار پایینتر از نسخه اصلی به فروش رفته است.
با توجه به اهمیت بررسی چرایی انتخاب این عروسک میان قشر کودک و نوجوان ایران، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با همکاری گروه نمافر، به مطالعه بازار این عروسک در ایران پرداخته و گردش مالی و همچنین چرایی اقبال آن را بررسی کرده است که بخشهایی از آن منتشر میشود.
نکته قابل تأمل در بررسی پدیده لبوبو در ایران، تند و زودگذر بودن اقبال به آن است، اقبال به خرید این عروسک در ماههای گذشته، نشانهای از اوج میل به خرید عروسکهای کلکسیونی در کشور است؛ امری که پیش از این چندان میان مصرفکنندگان ایرانی رایج نبود.
لبوبو از کجا سر درآورد؟
موفقیت جهانی لبوبو ریشه در داستان زندگی و سبک هنری خالق آن، کاسینگ لانگ دارد. لانگ هنرمندی متولد هنگکنگ (1972) است که در هلند رشد یافته و این پیشینه دوگانه عمیقاً بر آثار او تأثیر گذاشته است. سبک هنری او ترکیبی از تأثیرات شرقی و غربی است که بهشدت از افسانهها و اساطیر اروپایی، بهویژه فرهنگ عامه اسکاندیناوی الهام گرفته است. او در کودکی برای یادگیری زبان هلندی به خواندن کتابهای مصور با این موضوعات تشویق شد و همین امر سنگبنای جهان خیالی او را شکل داد.
شخصیت «لبوبو» در سال 2015 بهعنوان بخشی از مجموعه داستان مصور «هیولاها» معرفی شد. این شخصیت، یک اِلف (موجود افسانهای) مهربان اما بازیگوش توصیف میشود که قصد کمک به دیگران را دارد اما اغلب بهطور تصادفی باعث دردسر میشود؛ یک ویژگی شخصیتی که به مصرفکنندگان اجازه میدهد طیف وسیعی از احساس خود را بهروی آن فرافکنی کنند. طراحی لبوبو نیز عامدانه دوگانه و جذاب است؛ با دندانهای نیشمانند و لبخند شیطانیاش، کمی ترسناک بهنظر میرسد اما چشمان درشت و معصومش حس دوستداشتنی بودن را منتقل میکند. این زیباییشناسی که اغلب بهعنوان «زشت بامزه» توصیف میشود، از استانداردهای زیبایی متعارف دوری میکند و با نسلی که بهدنبال اصالت و پذیرش نقص است، ارتباط عمیقتری برقرار میکند.
یک عامل حیاتی در موفقیت جهانی لبوبو، ابهام فرهنگی ذاتی آن است. این شخصیت بهخلاف نمادهایی مانند «میکی ماوس» آمریکایی یا «هلو کیتی» (ژاپنی)، بار فرهنگی ملی قدرتمندی را بهدوش نمیکشد. الهام از اساطیر اسکاندیناوی، که در فرهنگ پاپ جهانی یک اسطوره غالب نیست، به این شخصیت هویتی تقریباً خنثی بخشیده است، این ویژگی «لبوبو» را به یک بوم سفید برای مصرفکنندگان جهانی تبدیل کرده است که میتواند بدون اصطکاک فرهنگی در هر زمینهای در سطح جهان ادغام شود و این امر پذیرش سریع آن را تسهیل کرده است، بهعبارت دیگر، لبوبو محصول جهانی شدن است نه یک فرهنگ واحد و مسلط.
تب لبوبو چطور در ایران شکل گرفت؟
فراگیری لبوبو در ایران از طریق کانالهای رسمی صورت نگرفته است؛ زیرا شرکت پاپمارت حضور جدی در خاورمیانه ندارد، در واقع، با مسدود شدن کانالهای رسمی، توزیع تمام تقاضای ایجادشده بهسمت کانالهای غیررسمی و بازار خاکستری مبتنی بر شبکههای اجتماعی مجازی هدایت شده است، از سوی دیگر مصرفکنندگان ایرانی که دسترسی آسان به بازارهای جهانی ندارند و نیز بهدلیل بالا بودن قیمت نمونه اصلی ـ که حدوداً 10 برابر نمونه تقلبی است ـ تمایل بیشتری به خرید نسخههای تقلبی نشان دادهاند.
طبق بررسیهای انجامشده؛ جوانان ایرانی، بهویژه نسل زد (Z)، از طریق سکوهایی مانند اینستاگرام و تیکتاک با روندهای جهانی آشنا میشوند. جرقه اصلی که محبوبیت لبوبو را در سال 2024 به سطح انفجار رساند، تأثیر «لیزا» بود. در آوریل 2024 تصاویری از لیزا، عضو گروه معروف بلک پینک منتشر شد که در آن چندین جاسوئیچی از سری لبوبو ماکارون به کیفش آویزان بود، این حرکت که یک حمایت کاملاً طبیعی و غیرتبلیغاتی بهنظر میرسید موجی عظیم میان میلیونها طرفدار او در سراسر جهان بهراه انداخت.
گروه بلک پینک یکی از جهانیترین نمونههای صنعت کی پاپ آیا موسیقی پاپ کرهای است. این پدیدار ضمناً حاکی از یک «سرریز فرهنگی» است؛ بدین شرح که با قدرت نرم کره جنوبی محبوبیت لیزا به ابزاری برای بازاریابی و فروش یک محصول فرهنگی چینی در بازار ایران تبدیل شده است؛ این واقعیت نشاندهنده پیچیدگی و درهمتنیدگی زیستبومهای فرهنگی جهانی است که در آن نفوذ یک کشور میتواند بهنفع کشوری رقیب در عرصه اقتصاد فرهنگ عمل کند.
ایران دارای یکی از جوامع بزرگ و فعال طرفداران کی پاپ است. زمانی که لیزا با اکسسوریهای لبوبو دیده شد، این روند بهسرعت میان طرفداران ایرانی او نیز فراگیر شد، این تقاضای ناگهانی و شدید توسط یک بازار خاکستری متشکل از واردکنندگان غیررسمی و فروشگاههای برخط که در واردات و فروش محصولات پرمخاطب جهانی تخصص دارند، شناسایی و تأمین شد. این فروشندگان با وارد کردن عروسکها و جاسوئیچیهای لبوبو، عمدتاً نسخههای تقلبی، بهدلیل قیمت پایینتر، دسترسی آسانتر و بازاریابی در شبکههای اجتماعی، به گسترش محبوبیت آن در ایران کمک کردند.
شکلگیری سریع این بازار خاکستری نشاندهنده انعطافپذیری و کارآمدی بالای شبکههای تجارت غیررسمی مبتنی بر فروشگاههای مجازی اینستاگرامی و قاچاق در مقایسه با ساختارهای تجاری رسمی و کُند داخلی است که چالشی جدی برای نهادهای نظارتی و سیاستگذاران محسوب میشود.
گردش مالی لفوفوها در ایران
تخمین دادهمحور نمافر نشان میدهد که تقریباً 200 هزار واحد لفوفو (عروسکهای تقلبی لبوبو) در بازار ایران وجود دارد، این تحلیل با برآورد ارزش کل بازار و در نظر گرفتن میانگین قیمت نسخههای مختلف از کپی روساخت ارزان تا کپی روساخت نزدیک به اصل و با اتکا به اسناد مالی شرکت پاپمارت (که فروش کل غرب آسیا را کمتر از یک میلیون عروسک عنوان کرد) به این نتیجه تخمینی رسید.
همچنین با بررسی دادههای بازار داخلی و ارقام فروش و با توجه به اینکه میانگین قیمت از حدود 800 هزار به حدود 500 هزار تومان در نسخههای تقلبی کاهش یافته است، ارزش کل این بازار حدود یکصد میلیارد تومان (تقریباً یک میلیون دلار با نرخ هر دلار حدود 100 هزار تومان) برآورد میشود.
چرا لفوفوها در بازار ایران جولان میدهند؟
افزایش میل خرید به لبوبو در ماههای گذشته در ایران، زیر سایه سکوت مراکز و دستگاههای فرهنگی متولی این امر صورت میگیرد. اگر نگاهی به اخبار و محتوای منتشرشده داخلی درباره این عروسک و دیگر کاراکترهای محبوب بیندازیم، یک نکته واحد به چشم میخورد: نفی همه این کاراکترها بهدلیل تعارض با فرهنگ بومی، اما پرسش اینجاست که آیا دستگاههای فرهنگی کشور جایگزینی از آن برای مصرفکننده ارائه دادهاند؟! این امر درست مانند این است که فرد تشنهای را از آشامیدن آب ناسالم برحذر کنید و مدام نسبت به تهدید شدن سلامتی هشدار دهید، اما آب گوارا دست او ندهید.
از دهه 80 که تب باربی در کشور تند شد تا پس از آنکه کمکم کاراکترهای دیگر مانند باباسفنجی، بنتن، مرد عنکبوتی و… به این جمع اضافه شد و حالا که کرومی و لبوبو، در دایره کاراکترهای محبوب ایرانیان قرار گرفت، آنچه بیش از همه به گوش میرسد، سکوت دستگاههایی است که اصلاً برای تأمین این زنجیره عرضه و تقاضا شکل گرفته و شأن نزول آنها پاسخگویی به این دست از نیاز مخاطبان کودک و نوجوان است،
از سوی دیگر، این بازار یکصدمیلیاردتومانی نشاندهنده نشت قابل توجه سرمایه فرهنگی و اقتصادی از اقتصاد خلاق داخلی ایران است. این حجم فروش، معیار کمی دقیقی از تقاضای برآوردهنشده میان کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی برای نوع خاصی از محصول فرهنگی است که ویژگیهایی چون طراحی مدرن قابلیت کلکسیونی، مجموعهداری و ارتباط با روندهای جهانی را داراست. این سرمایه میتوانست بهطور بالقوه از هنرمندان، طراحان و تولیدکنندگان داخلی حمایت کند؛ بنابراین موفقیت لبوبو یا لفوفو در واقع یک کیفرخواست علیه ناکامی صنعت خلاق داخلی در تسخیر این بازار است و نشاندهنده یک شکاف حیاتی در طراحی محصول بازاریابی و درک روانشناسی مصرفکننده نسل جدید را برجسته میکند.