مولانا در «آینده» دنبال هم‌صحبت می‌گشت

نویسنده و کارگردان نمایش‌های اقتباسی:

نویسنده و کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه مولانا حقیقت را در قالب شعر و داستان بیان کرده است، گفت: او در تاریخ و در آینده دنبال هم صحبت می‌گردد، ولی ما به عنوان آیندگان و وارثان این میراث دقیق، عرفانی، اخلاقی کمتر به آن می‌پردازیم.

اقتباس در هر حوزه ای می‌تواند مخاطب را به خواندن اثر اصلی ترغیب کند. ساخت فیلم، سریال، پویانمایی، ساخت لوازم‌التحریر، عروسک و انواع دیگر، شخصیت‌های اثر ادبی را وارد زندگی افراد می‌کند. حال اگر از روی اثر ادبی کلاسیک، مانند آنچه از شمس و مولانا به جا مانده اقتباس صورت گیرد، می‌تواند دروازه‌ای برای آشنایی مخاطب با اثر باشد، زیرا زبان فارسی در طول سال‌ها تغییرات اندکی کرده و بیشتر فارسی زبانان آثار و اشعار کلاسیک را می‌فهمند و درک می‌کنند.

حسین جمالی نویسنده و کارگردان تئاتری است که سال‌ها روی آثار کهن و همچنین اقتباس کار کرده است. «مجلس شبیه لیر بیچاره»، «مجلس انتقام جویی هملت»، «چل گیس»، «نقالی رومیو و ژولیت» و «احتمال اشتباه» از جمله آثار نمایشی است که این کارگردان نوشته است.

به گفته او محتوای آثار کلاسیک، حقیقت است و در آن‌ها فرم تغییر می‌کند، برای مثال عطار نیشابوری همان حقیقتِ مولانا را در لحن و نگاه دیگری بیان می‌کند. به بهانه بزرگداشت مولانا و شمس در روزهای هفتم و هشتم مهر، گفت‌وگویی با جمالی داشته ایم که در آن به اهمیت و همچنین توجه هنرمندان به آثار این دو شاعر ایرانی پرداخته شد.

مولانا در «آینده» دنبال هم‌صحبت می‌گشت
 نویسنده و کارگردان تئاتر

مولانا یکی از بزرگترین هنرمندان ایران است

آثار شمس و مولانا تا چه اندازه قابلیت استفاده در آثار اقتباسی را دارد؟

وقتی که با نام مولانا روبه‌رو می‌شویم، به آثار و اشعاری که از او باقی مانده است توجه می‌کنیم، متوجه می‌شویم «دغدغه» حقیقتی است که باید بیان شود؛ اینجا به ساز و کار فرم و محتوا می‌رسیم، فرم و محتوا در آثار مولانا نیز مانند دیگر آثار هنری که محتوا ثابت و حقیقت است، روش بیانی دارد.

وقتی که پژوهش را به درستی انجام ندهیم، نمی‌توانیم اقتباس درستی از آن داشته باشیم

درخصوص مولانا، متوجه شدم که اگر از نظر هنری به او نگاه کنیم، یکی از بزرگترین هنرمندان ما است، یعنی بُعد و محتوای عرفانی او یک بخش است، و توان هنری او از این نظر که توانسته است مفاهیم را به زیبایی منتقل کند، بخش دیگر است. اگر توجه داشته باشید، محتوای آثار کلاسیک حقیقت است و در آن‌ها فرم تغییر می‌کند، برای مثال عطار نیشابوری همان حقیقتِ مولانا را در لحن و نگاه دیگری بیان می‌کند.

این‌ها همه در حالی است که کمتر در هنر نمایش و سینمای ایران از آثار شمس و مولانا بهره برداری شده است، زیرا در خصوص حقیقت و اصلی که مولانا و شمس بیان می‌کنند، اطلاعات کافی در دسترس نیست، فقط اطلاعات پوسته‌ای وجود دارد در حالی که شناختن چیزی که او می‌گوید عمری را طلب می‌کند. از طرفی در جامعه به محتوای عمیق و حقیقت‌جویی بها نمی‌دهیم، زیرا جامعه‌ای که روی هنرهای نمایشی سنتی کار می‌کند جامعه‌ای متعصب و دُگم است و اجازه نمی‌دهند رویکردهای تازه شکل بگیرد.

برای مثال به سریالی که ایران و ترکیه درباره مولانا ساخته است، توجه و آن‌ها را با هم مقایسه کنید، کدام جذاب‌تر، درست‌تر و دقیق‌تر است و برای ساخت کدام سریال پژوهش دقیق‌تری انجام شده است؟ اینجا به مساله «پژوهش» می‌رسیم وقتی که پژوهش را به درستی انجام ندهیم، نمی‌توانیم اقتباس درستی از آن بکنیم. مساله پژوهش در اقتباس اهمیت بالایی دارد.

هنرمندی که برای مخاطب ارزش قائل است، عمرش را در این راه می‌گذارد

به نظر شما چرا آثار اقتباسی از شمس و مولانا تا این اندازه کم است؟

من در هنرهای نمایشی ۲۰ سال در زمینه اقتباس پژوهش و اجرا کردم. درباره اینکه اقتباس چیست و بعد کارهایی را به صحنه رساندم. عنوان این مجموعه را «پژوهش‌های اجرایی» گذاشتم زیرا فکر می‌کنیم در این زمینه باید بیش‌ترپژوهش شود، تا فکری شکل بگیرد، با مخاطب در میان گذاشته شود و در طول زمان کیفیت پیدا کند. فکر می‌کنم تعداد معدودی حاضر باشند در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند و وقت و عمر خود را صرف این کارها کنند، ساده‌تر است روی مفاهیم ساده و عاشقانه کار شود تا اینکه فرد بخواهد در اثرش این مفهوم از مولانا را منتقل کند:

تعداد معدودی حاضر به سرمایه‌گذاری در حوزه اقتباس ادبی هستند، زیرا ساده‌تر است روی مفاهیم ساده و عاشقانه کار شود

«هله نومید نباشی که تو را یار براند/ گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا/ ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها/ ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند …»

مولانا می‌گوید که ناامید نباشید و توضیح می‌دهد کسی که تقدیر را رقم می‌زند ممکن است گاهی خشن به نظر برسد، اما اینطور نیست او از سر عشق و مهر این کار را می‌کند. و در بیت آخر می‌گوید «هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را/ بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند»

اگر روی این مفهوم کار نکرده باشید، پیچیده است و هنرمند وظیفه دارد روی این پیچیدگی‌ها سیر، اقتباس و ساده‌سازی کند و نتیجه را به مخاطب ارائه دهد. در صورتی هنرمند عمر خود را در این کار می‌گذارد که برای مخاطب احترام قائل باشد.

شمس و مولانا به یک کشور انحصار ندارد

یعنی رویکرد مخاطب به اثر هنری، موجب خودسانسوری برای پژوهشگر و هنرمند شده است؟

مخاطب رویکرد ندارد، بلکه علاقه‌مندی و نیاز دارد. رویکرد را هنرمند و جامعه هنری و رسانه ها تعیین می‌کند.

اگر هنرمند رویکرد را تعیین می‌کند، چرا آثار متعددی با موضوع شمس و مولانا تهیه نمی‌شود؟

در مدت فعالیتم متوجه شدم دولت از هنرمند حمایت مالی و روانی نمی‌کند، در نتیجه کمتر آثار فاخر و باکیفیت تولید می‌شود و مخاطب معیارهایش برای یک اثر خوب را از دست می‌دهد. در چنین شرایطی باید اثرهای نمونه‌سازی تولید و استاندارد ذائقه مخاطب تعیین شود. وقتی در جامعه تئاتر و سینمای روبه خصوصی شدن رفت، هنرمندان مجبور شدند برای اینکه هزینه خود را تامین کنند، از عمل‌ها و اندیشه‌هایی استفاده کنند که بازارپسند باشد و به همین دلیل دچار نقصان می‌شوند و نمی‌توانند کار عمیق و درست انجام بدهند.

کشورهای مختلف اقتباس‌های متعدد و متنوعی از شمس و مولانا انجام دادند، در حالی که در ایران کمتر به این موضوع توجه شده است

این در حالی است که کشورهای دیگر روی موضوع شمس مولانا کار می‌کنند. باید توجه داشت که شمس و مولانا به یک کشور انحصار ندارند، بلکه برای همه فارسی‌زبانان است. زبان فارسی گوهری برای جهان است. این مساله به این معنی نیست که دیگر کشورها از آن‌ها بهره‌برداری نکنند، کشورهای مختلف اقتباس‌های متعدد و متنوعی از شمس و مولانا انجام دادند، در حالی که در ایران کمتر به این موضوع توجه شده است؛ به همین دلیل افراد در جامعه از نظر رفتاری و اخلاقی از حقیقت دورند. حقیقت چیست؟ حقیقت آنچه تغیر نپذیرد است در جامعه چقدر این مساله مهم است؟ در جمع خانواده و دوستان چقدر درباره سیاست صحبت می‌کنیم و چقدر اینکه شمس به دنبال یک هم صحبت به قونیه هجرت کرد تا مولانا را پیدا کند، موضوع گفت‌وگو است؟

هم صحبتی درباره حقیقت در اطراف شما نیست، حتی اگر شمس باشید باید بروید، بگردید و از سختی‌ها عبور کنید و دوستی را پیدا کنید تا بتوانید به او بگویید که چه چیزی را کشف کردید. مولانا حقیقت را در قالب شعر و داستان بیان کرده است، زیرا او در تاریخ دنبال هم صحبت می‌گردد. او در آینده دنبال هم صحبت می‌گردد ولی ما به عنوان آیندگان و وارثان این میراث دقیق، عرفانی، اخلاقی کمتر به آن می‌پردازیم و می‌بینیم که انسان‌ها این روزها برای رسیدن به آرامش برای مثال به یوگا پناه می‌برند و در حالی که خواندن اشعار مولانا به خودی خود آرامش ایجاد می‌کند.

آثار اقتباسی به ملی‌گرایی کمک می‌کنند

فکر می‌کنید برای اینکه بتوانیم جامعه‌ای داشته باشیم که از آثار اقتباسی به سمت مطالعه آثار کلاسیک رشد کنند، و دنبال آثار عمیق‌تر باشند، چه اقداماتی باید انجام شود؟

انسان‌هایی را می‌شناسم که آنقدر که برای زبان انگلیسی و فرانسه وقت می‌گذارند، برای فارسی وقت ندارند، تا جایی که خواندن کتاب و شعر برای آن‌ها سخت می‌شود. از طرفی می‌دانیم با استفاده از آثار اقتباسی می‌توانیم مغز کلام و هسته ماجرا را شناسایی و تنظیم، به صورت نوشتاری و نمایشی ارائه و توجه اجتماعی ایجاد کنیم.

در اقتباس ساده‌سازی صورت می‌گیرد و می‌توانید مخاطب را به خواندن اثر اصلی دعوت کنید

باید توجه داشت، ملی‌گرا بودن فقط شعار دادن نیست و ملی‌گرا بودن به معنی این است که با میراث ملی به درستی و مستمر در ارتباط باشیم. آثار اقتباسی می‌توانند این کمک را انجام بدهند، تا نسل‌های جدید بیشتر متوجه داشته‌های خود باشند زیرا در اقتباس ساده‌سازی صورت می‌گیرد و می‌توانید با استفاده از اثر اقتباسی، مخاطب را به خواندن اثر اصلی دعوت کنید.

اما با یک گل بهار نمی‌شود و باید جریانی پشت این مساله قرار بگیرد تا هنرمندان و پدیدآورندگان دست به دست هم بدهند و درباره شمس و مولانا اقدامی انجام دهند و باید فضایی برای انجام این اقدامات وجود داشته باشد. باید مسئولان در این حوزه آگاهی داشته باشند و به این اقدامات بودجه اختصاص بدهند.

در جریان حمله مغول‌ها چند بار مولانا مجبور به مهاجرت شد؟ یعنی مولانا در شرایط سختی بود، اما به کار خود ادامه داد. در نتیجه باید آثاری در طول سال منتشر شود که بتواند انسان را در برابر مشکلاتش ارتقا بدهد.

منبع: ایرنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − دو =

دکمه بازگشت به بالا