میرشکاک: نمی‌توان رمان نویس از خارج وارد کرد/ چرا کارهای مزینانی و امیرخانی خواننده دارند؟

نشست نقد و بررسی رمان «برادر انگلستان» نوشته علیرضا قزوه عصر امروز در حوزه هنری با حضور یوسفعلی میرشکاک، محمدکاظم مزینانی و محمدرضا شرفی خبوشان برگزار شد.

در ابتدای جلسه، علیرضا قزوه بخشی از «رمان برادر انگلستان» را به عنوان مقدمه برنامه خواند.

میرشکاک در این نشست اظهار داشت: اولین بار است قزوه را به صورت شش‌دانگ قبول می‌کنم نه به عنوان شاعر بلکه به عنوان فردی که باری را از دوش من برداشته است. من می‌خواستم خودم دست به قلم بشوم و درباره فضای پیش از انقلاب رمان بنویسم که دیدم کاظم مزینانی دست به قلم برد و خیالم راحت شد، پس از آن دغدغه داشتم اگر از بسیجی و انقلابی هویت سرزمین‌اش گرفته شود و مثلا آمریکاییزه شود چه می‌کند، دیدم رضا امیرخانی بی‌وطن را نوشت، اما همیشه میخواستم یکی درباره بعد از انقلاب و حال و هوای امروز و انسان حال بنویسد که دیدم قزوه دست به کار شد و به جد یکی از بهترین رمان‌های بعد از انقلاب را خلق کرد.

وی ادامه داد: برادر انگلستان از زمره کتاب‌هایی نیست که انسان آن را پشت پنجره بگذارد تا رهگذری آن را بردار و یا جایش در کنار پیاده رو باشد،‌این اثر را باید دم چنگ گذاشت تا هر از چندگاهی آن را برداشت و از نو خواند. من این کتاب را 2 بار خوانده‌ام و از خوش‌شانسی قزوه است که نرسیدم بار سوم آن را بخوانم. امروز باید افتخار کنیم که یک نفر دیگر به عرصه رمان‌نویسی کشور اضافه شد. علیرضا قزوه را تاکنون شاعر و آن هم کسی که درگیر کارهای اداری و رایزن فرهنگی و … است مییافتم اما با خواندن برادر انگلستان،‌ همه چیز تغییر کرد و نگاهم نسبت به او عوض شد.

وی در ادامه ضمن اشاره به آثار مزینانی و اینکه امروز راحت‌تر می‌توانیم ار رمان انقلاب حرف بزنیم، اظهار داشت: رمان‌هایی که مزینانی نوشت، من را از مرور تاریخ سالیان قبل از انقلاب آزاد کرد و رمان علیرضا قزوه خیال مرا از این باب راحت کرد که دیگر نمی‌خواهیم مقاله اعتراض بنویسیم. قزوه توانسته رندانه بنویسد. این رندانگی را مخاطب به راحتی متوجه می‌شود، مگر جزو اشیاء باشد که ملتفت نشود.

میرشکاک با بیان اینکه قطار در همه جا هست، چه خواب چه بیداری و قطار اندک اندک نماد و هویت این قوم شده، تصریح کرد: فکر نمی‌کردم علیرضا قزوه هیچ وقت به مسائل این چنین که در رمان آمده بیندیشد، چون او یا مدیر بود یا رایزن، هرگز فکر نمی‌کردم رمان بنویسد.

این شاعر با اشاره به این سخن که مزینانی، امیرخانی و قزوه سه شاعری هستند که رمان نوشته‌اند، باقی شاعران هم اگر بنویسند من قول می‌دهم آثارشان را بخوانم، اظهار داشت: حیرت‌انگیز این است که امیدوارم این رمان خواننده پیدا کند، خیلی‌ها را به اندیشیدن از مسائل جزئی و کلی آسوده‌خاطر خواهد کرد. محال است فردی بدون اندیشیدن به وجوه مختلف چنین مطالبی برسد و آن را مکتوب کند. در عالم قصه‌نویسی، کوته‌بینی حاکم است، همچون شعر و سایر هنرها، اما من کتاب را قضاوت می‌کنم نه نویسنده را.

میرشکاک اضافه کرد: هر جای رمان که رسیدم می‌ترسیدم مبادا خود حادثه مرا گرفته باشد، از این رو دست‌کم برای قضاوت آن دو بار رمان را خواندم.

وی با بیان اینکه معتقدم در انتهای تاریخ هستیم، گفت: نمی توان رمان‌نویس از خارج وارد کرد، از قبل مشروطه شروع به ترجمه رمان‌های غربی کرده بودیم، جز هدایت و آل‌احمد من نویسنده‌ای سراغ ندارم که بیخ و ریشه ایرانی داشته باشد. شاید برخی قصه‌ها فضاهایشان بوی ایرانی داشت ولی جانمایه ایرانی نداشتند.

وی افزود: جامعه ما کتابخوان بود، اما کتابی که آئینگی در برابر آحاد جامعه داشته باشد نبود. این پرسش مهم است که چرا کارهای مزینانی و امیرخانی خواننده دارند؟ و پاسخ اینکه اولین بار است نویسندگانی دست به قلم می‌شوند که خواسته نخواسته این هویت ایرانی در کاراکترهایشان وجود دارد.

وی با بیان اینکه پس از خواندن رمان برادر انگلستان از آن لذت بردم افزود: اولین باری است که کار بچه‌مسلمانی را می‌خوانم و لذت می‌برم. کاظم مزینانی، رضا امیرخانی و علیرضا قزوه زبان فارسی را خوب بلدند. در این رمان هم قزوه سراغ موضوعی که شناخته نداشته نرفته، خودش را درگیر چنین ماجرایی نکرده بلکه از چیزی نوشته که می‌دانسته.

میرشکاک با بیان اینکه جلال پس از آنکه شیوه‌های مختلف را امتحان کرد، نون والقلم را نوشت، توضیح داد: یکی از دلایلی که این رمان برادر انگلستان را پسندیدم این بود که به شاعری که اهل مونولوگ بوده اجازه بیان دیالوگ می‌دهد و با خودم همیشه فکر می‌کردم آیا می‌شود رمانی داشته باشیم که نویسنده‌اش شاعر باشد، اما برادر انگلستان اولین قدم در این زمینه بود. به عنوان فردی که عمری در حوزه ادبیات بوده، همیشه این پرسش را داشتم که ما قومی ایرانی هستیم کجا می‌رویم و دهه اول انقلاب می‌ترسیدم نسبت‌شان را با اهل‌بیت از دست بدهند و امروز می‌بینم ما از هر راهی که قرار بود برویم عدول کردیم، خصوصی‌سازی همه چیز را با خود برده است.

مزینانی هم در این نشست به مواردی با جزئیات اشاره کرد سرفصل‌هایی از قبیل اینکه  چگونه یک شاعر می تواند بدون آموختن عناصر داستانی به خلق داستان دست بزند؟ توصیف‌های برادر انگلستان چگونه است؟ تکنیک‌های عناصر قصه نویسی چه مسائلی است. او حتی بیان کرد علیرضا قزوه در نگارش این رمان از عناصر و بن مایه‌های داستانی، مثل‌ها، استعاره های بدیع نثر و لحن متناسب با درونمایه داستان به خوبی استفاده کرده است. او توصیه کرد برای نوشتن رمان آدم‌ها را باید بهتر دید و شناخت.

وی بیان داشت: ما جمع شده‌ایم درباره نویسنده هایی صحبت کنیم که از عالم حساس شعر به دنیای پر از خالی داستان هبوط کرده است. جدا چرا شاعری که به نظر همه حرف هایش را در شعرهایش بیان کرده است، دنیای سریر و دنیای حریرگون را رها می‌کند و به جهان داستان پا می‌گذارد چه حرف‌های نگفته و رازهای نهفته ای دارد که می‌خواهد با ما در میان بگذارد، من بر این گمانم نویسنده این داستان اگر ده سال پیش دست به چنین کاری میزد؛ موفق نمی‌شد. رشد فضای مجازی این امکان را می‌دهد که داستان‌پردازی کنیم ما آخرین نسلی هستیم که تجریات غنی زیستی یا زندگی متنوع پارادوکسیکال داشته‌ایم.
مزینانی ادامه داد: اگر رمان را ماحصل مولفه های زیستی تجربه‌های شخصی بدانیم هیچ کس همچون نسل ما توانایی این کار را ندارد درباره تاریخ معاصر این کشور بنویسد اما جای پرسش دارد چگونه این شاعر به جای دانستن عناصر داستان به نوشتن داستان دست می زند ایا قزوه مبانی نظری رمان را خوانده و درونی کرده است؟ ایا اساسا نیازی به این کار هست؟ قزوه در کتاب برادر انگلستان موفق شد تا همه اصول را به کار گیرد تا مفهوم را به مخاطب برساند، در این داستان، استعاره یک اصل است و نه یک آرایه ادبی، قزوه در برادر انگلستان موفقیت بزرگی به دست آورده است شعر زمانی موفق و تاثیرگذاری میشود که فضا را به تفصیل شرح ندهد، اما رمان برعکس این قضیه است و این جاست که ارزش و البته دشواری کسی مانند علیرضا قزوه مشخص می شود.

* خبوشان: علیرضا قزوه در رمان هم دست از آرمان‌های انقلابی‌اش برنداشته است

محمدرضا شرفی خبوشان در ادامه این مراسم، با این جملات که شیدایی ذوق خود را باید بیان کنم چرا که علیرضا قزوه همه شاعران را به نثر دعوت کرده، گفت: این دعوت علیرضا قزوه از شاعران اتفاقی مهم برای ادبیات ماست، اینکه یک شاعر ابزار نثر را انتخاب کرده، حرکت معناداری برای ادبیات پس از انقلاب است، دچار وضعیتی هستیم که رمان می‌تواند آن را کارگشا باشد.

وی افزود: قزوه اعلام می‌کند سایر شاعران هم وارد چنین عرصه‌ای شوند، این اولین پیام برادر انگلستان است و برای ادبیات داستانی ما یک دستاورد خوب محسوب می‌شود، یعنی ما کم‌کم در حال ورود به حوزه‌ای هستیم که ضرورت وجود رمان را برای جامعه و مردم حس می‌کنیم.

این نویسنده با بیان اینکه شعر و روایت یک مسئله تام و تمام و یکسان هستند، ما نپنداریم شاعر از روایت جداست، گفت: اگر شاعری وارد عرصه رمان شود، او هم راوی است، تکنیک‌ها را می‌تواند به راحتی در رمان خود پیاده کند، در مورد رمان «برادر انگلستان» باید بگویم نویسنده تمام تجربیات روایی خود را در ساحت شعر به این سمت برده است یعنی هویت داستانی ما در حال شکل است، به این معنا که جنبه‌های روایی را در شعر تجربه کردیم و شعر عرصه تجربه روایت‌های کهن بوده است.

این برگزیده کتاب سال، ضمن اشاره به این مطلب که داستان همیشه از جایی وارد شده و ما واردکننده بوده‌ایم یک ادعاست، توضیح داد: مسئله‌ای است که ما آن را اخذ کرده‌ایم، این نظر با این رمان زیر سئوال رفته است، چرا که ما روایت و داستان را اخذ نکردیم و کتاب «برادر انگلستان» نشان می‌دهد شکل و ماهیت اثر از تجربیات شعری نویسنده برآمده است.

خبوشان ضمن بیان اینکه پیدا کردن سبک از شیوه روایت و آنچه می‌خواهیم بگویم باید برآید نه اینکه قبلاً سبک و سیاقی داشته باشیم که براساس آن روایتگری کنیم، گفت: این متن می‌گوید روایت به شدت غریزی است،  این تکنیک خاص خود را به وجود می‌آورد زیرا نویسنده ترس و واهمه‌ای ندارد که به مخاطب اعلام کند من در حال نوشتن خاطره هستم.

خبوشان با بیان اینکه قزوه به جهان خود اعتماد کرده و براساس شگرد بیرونی عمل نکرده، گفت:‌ در این اثر نویسنده مخاطب را در جریان رخداد ذهنی روایی خود قرار می‌دهد، قزوه غریزی از مکان‌ها و محل‌ها نام می‌برد، از مراسم بلوچ یا مراسمی که در کردستان است یا تعزیه‌خوانی یا… . او در نثرش از ضرب‌المثل‌ها بهره می‌برد. او توجه عمیقی به تاریخ دارد و تاریخ با اشاره و بیان نشانه مشخص شده است، همان کاری که تلمیح در شعر انجام می‌دهد.

به گفته این نویسنده اگر بگوئیم قزوه خاطره نوشته، اتفاقاً درست گفته‌ایم، چرا که در کارش موفق نشان می‌دهد. نویسنده هم می‌خواسته که ذهنیت مخاطب را به سمتی ببرد که گوئی واقعیت را مطالعه می‌کند، در حالی که اسم اثر رمان است و برآمده از تخیل نویسنده است. نویسنده از این تکنیک به نفع رمان استفاده می‌کند، در صورتی که همه متن خلاقه است. آنچه برای مهم و درس محسوب می‌شود، این است که در زمان اکنون، قزوه دست از آرمان‌های انقلابی‌اش برنداشته، رمان می‌نویسد و آرمانهایش را در آن فریاد می‌زند. موضع خود را صراحتاً اعلام می‌کند. اصلاً مگر می‌شود نویسنده آرمان، ایدئولوژی و موضع صریح نداشته باشد. در زمانی که همه با فلش‌های خود موانع و موضوعات را زیرسؤال می‌برند، قزوه می‌آید و رمانی می‌نویسد که آرمانهایش را در آن بیان می‌کند. برادر انگلستان رمانی است با موضع که روشن و شفاف نظرش را می‌گوید و هرگز در میانه لحاف نخوابیده است.

شرفی در پایان تاکید کرد:برادر انگلستان واقعیت است، علیرغم این که این رمان است و تخیل اما واقعیت در آن لمس می شود،حرف من تناقض است اما در لا به لای داستان برادر انگلستان درخواهیم یافت که واقعیت ایرانی بودن، هویت داشتن، ناب بودن داستان و البته دغدغه های برخاسته از فکر نویسنده واقعیتی است که از دریچه یک رمان به مخاطب رسیده است.

* خورشاهیان: ما سرباز نظام هستیم اما سربازی که انتقاد هم دارد 

هادی خورشاهیان در ادامه این نشست گفت: برادر انگلستان رمانی است با روایت‌های متعدد که من آنها را دوست دارم، این روایت‌ها در زمان و مکان‌های مختلف اتفاق افتاده است و چون زمان و مکان مختلف دارد، کاراکترهای بسیاری نیز دارد.

وی افزود: نثر قزوه جذاب و کلماتش گسترده است، اما اینکه بیان می‌شود رمان نباید موضع داشته باشد، اشتباه است. شاهد بودیم که صف طولانی برای تازه‌ترین اثر رضا امیرخانی تشکیل شد، چقدر حرکت خوبی بود، اما برخی موضع گرفتند و گفتند اینها عامه‌پسندهای مذهبی هستند، اما موضوع این است مردم امروز به کار مذهبی علاقه نشان می‌دهند، ما سرباز نظام هستیم اما سربازی که انتقاد هم دارد و می‌تواند داشته باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا