در نمایش «کلفت‌ها» تضاد میان زنان را به تصویر کشیدم

غزال کشوری:

کارگردان «کلفت‌ها» معتقد است در این نمایش تضاد میان زنان را در یک فضای زنانه به تصویر کشیده است.


مریم عظیمی:
 نمایش «کلفت‌ها» اثر محبوب ژان ژنه این روزها به کارگردانی غزال کشوری در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه می‌رود. این نمایش به آثار مخرب تضاد طبقاتی و رابطه ارباب رعیتی در بعد روانشناختی آن و در غالب داستانی از خشم و انتقام‌گیری می‌پردازد. ندا قاسمی، حدیث علیزاده و زهرا مظفریان بازیگران این نمایش هستند. در خلاصه داستان این نمایش آمده است: خدمتکارهای خانم و آقا؛ کلر و سولانژ سودای انتقام و کشتن خانم و آقا را دارند. آنها با نقشه کلر، آقا را به دزدی متهم کرده و به زندان انداخته‌اند و خانم در دادگاه‌ها در جستجوی نجات آقاست. این بهترین فرصت برای این دو خواهر است که انتقام دیرینه خود از خانم را بگیرند و او را بکشند، اما تلفن زنگ می‌زند و با خبری همه برنامه‌های‌شان تغییر می‌کند. خانم به خانه باز می‌گردد و… . در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با کارگردان این نمایش را می‌خوانید.

تئاتر برای شما چگونه آغاز شده است؟

من تئاتر را از سال ۸۸ و با کلاس‌های استاد سمندریان آغاز کردم و همزمان در دانشگاه تهران هنرهای زیبا تحصیلات آکادمیکم در زمینه بازیگری و کارگردانی را شروع کردم، در سال ۹۳ فوق لیسانس کارگردانی را در دانشکده هنر و معماری گذراندم و در سال ۹۵ دوره‌های کارگردانی استاد کیومرث مرادی را در موسسه کارنامه پشت سر گذاشتم. بعد از آن در سال ۹۸ دوره‌های جامع کارگردانی را در موسسه‌ پادمآرت زیر نظر استاد کیومرث مرادی و اساتید دیگر گذراندم. در سال ۹۷ در پروژه‌ «مرغ دریای من» به کارگردانی آقای کیومرث مرادی تجربه‌ دستیار کارگردانی را داشتم و در حال حاضر نیز جدا از بخش اجرایی چند سالی است که مدرس دانشگاه هستم و در زمینه بازیگری و کارگردانی تدریس می‌کنم.

کلفت‌ها یکی از نمایشنامه‌های بسیار محبوب ژان ژنه است که بارها روی صحنه رفته، با این اوصاف دلیل انتخاب این نمایشنامه و دغدغه شما نسبت به آن چه بود؟

فضای زنانه‌ای که در متن کلفت‌ها وجود دارد و آن درون مایه‌های روانشناختی که این کاراکترها تجربه می‌کنند برایم از همان زمان دانشجویی که اولین بار این متن را خواندم بسیار جذاب بود و همیشه در گوشه ذهنم بود که روزی این اثر را با نگاه خودم کار کنم. اینکه در فضایی زنانه چگونه زنان می‌توانند بر علیه زنان دیگر باشند و تضادی که در این میان وجود دارد، تضادی که حتی امروز در جامعه‌ ما نیز می‌توان ‌مشاهده کرد. همانگونه که گفتید کلفت‌ها یک نمایشنامه شناخته شده است و در همه جای دنیا و در ایران بارها توسط کارگردان‌های مختلف کار شده اما آنچه برای من در مواجهه‌ام به عنوان یک زن با این اثر مهم و همواره دغدغه بوده، فضای زنانه‌ اثر و روابط این دو کلفت با هم، ارتباطی که با خانم یا همان ارباب‌شان دارند و درونمایه‌های روانشناختی و عقده‌های حقارتی است که در این دو بر اساس تجربه‌های زیستی‌شان به وجود آمده بود. برای همین شروع به کار روی متن کردم، متن را بازنویسی کرده و پایان بندی‌اش را تغییر دادم و سعی کردم آن چیزهایی که دوست دارم بین این کاراکترها اتفاق بیفتد را با هدایت و تحلیل‌هایی که دارم به ثمر برسانم.

از همکاری با کیومرث مرادی و نقش ایشان در این پروژه بگویید.

من شاگرد ایشان بوده و هستم و همواره این دین استاد، شاگردی میان من و ایشان وجود دارد؛ استاد مرادی از شاگردانشان که این مسیر را جدی پشت سر می‌گذارند همواره حمایت کرده و می‌کنند که پیش‌تر از من نیز نمونه‌هایی مانند آقای کیهان‌ پرچمی با نمایش «باغ وحش شیشه‌ای»، آقای خشایار خلیل خانی با نمایش «سلام خداحافظ» و زیبا و آقای سینا راستگو با «نمایش مرگ و دوشیزه» بوده‌اند. استاد مرادی در این پروژه هم مشاور من بودند و هم سمت تهیه‌کنندگی اثر را بر عهده گرفتند و از همان ابتدا که متن را انتخاب کردم و در طول پروژه از نظرات و مشاوره‌های ایشان بهره بردم.

انتخاب بازیگران این کار به چه شکل بود؟

من پیش از این هم با یک بازیگر این کار یعنی خانم حدیث علیزاده همکاری کرده بودم و با توجه به توانمندی‌هایی که در ایشان سراغ داشتم برای این پروژه نیز انتخاب‌شان کردم. خانم ندا قاسمی و زهرا مظفریان هم که دیگر بازیگران نمایش هستند، همراه با خانم علیزاده هر سه از شاگردان استاد مرادی هستند و بر اساس توانمندی‌های‌شان انتخاب شده‌اند.

دلیل استفاده از ماسک‌ها چه بود و این ایده چگونه شکل گرفت؟

ایده و ذهنیت پشت انتخاب ماسک‌ها تصوری بود که این دو کلفت از خانم‌شان دارند و مدام با توجه به آن هر شب بازی‌های روانی انجام می‌دهند و خود را جای خانم می‌گذارند و حتی نقش‌های خودشان را هم تغییر می‌دهند. چیزی که جذاب بود و باعث شد که ما بخواهیم به این ایده بپردازیم این بود که ماسک به صورت نمادین تصور ذهنی این دو کلفت را از خانم‌شان به تصویر می‌کشد، همینطور این ماسک تصور آنها از خودشان را نشان می‌دهد. یعنی ما دو صورتک به مخاطب نشان می‌دهیم که یکی تصویر یک زن پیر و مسن است و دیگری یک دختر جوان که در واقع تصویر ذهنی این دو کلفت از جایگاه خودشان و جایگاه خانم یا ارباب‌شان است که سال‌هاست در خانه او کار کرده و به او خدمت می‌کنند. ما دوست داشتیم به این سمت برویم که این فضا سازی و تصور ذهنی کلفت‌ها را به صورت یک بازی آیینی و نمایشی به تصویر درآوریم و چه چیزی بهتر از اینکه بخواهیم از ماسک استفاده کنیم و فضا را به این سمت و سو ببریم که هم ذهنیت این دو کلفت را به تصویر بکشیم و هم بتوانیم یک فضای خیلی نمایشی که مد نظرمان بود را خیلی زیباتر ارائه دهیم.

با توجه به اینکه وجود ماسک یک مقدار روی بیان بازیگرها تاثیر می‌گذاشت چگونه شد که از ماسک‌های کامل استفاده کردید؟

طراحی ماسک‌های این نمایش با آقای بهنام معیریان بود که از گریمورهای شناخته شده این عرصه هستند. با توجه به صحبت‌هایی که داشتیم این ماسک‌ها طراحی شد. البته ماسک محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند و ما هم نمی‌خواستیم از میکروفون هاش اف برای بازیگران استفاده کنیم و با تمام سعی و تلاشی که انجام دادیم بیش از این برای‌مان امکانی وجود نداشت و به هر حال صدا تا حدودی توسط ماسک کاور می‌شود.

بعد اجتماعی رابطه ارباب رعیتی و تاثیر آن بر بعد روانشناختی اثر هم قابل تامل است.

طبیعتا شرایط اجتماعی و ارتباط میان فرد بالا دست و فرد پایین دست با همین بعد روانشناختی گره خورده است چرا که نوع زیست و ارتباط است که آن عقده‌های حقارت را در این دو کلفت به عنوان طبقه فرودست ایجاد می‌کند و در نهایت به آن اتفاقات منجر می‌شود. این نمایش، داستان زندگی سخت و تحقیرآمیز کلفت‌های دوره‌ای در فرانسه و اروپا است و این در حالی است که ما در آمریکا هم با مسئله برده‌داری که عمومیت داشته آشنا هستیم و هنوز هم در شکل‌های دیگری آن را می‌بینیم و تجربه می‌کنیم هر چند که دیگر به آن شکل قدیمی و کلاسیکش نباشد. تاثیر این نوع ارتباطات در بحث روانی و ایجاد خواسته‌ها و تمایلات سرخورده‌ در کلفت‌های نمایش را نمی‌توان نادیده گرفت  چرا که این‌ها کامل کننده هم و در امتداد یکدیگر هستند. همین روابط و بنیان‌های اجتماعی این بعد روانشناختی را تشدید می‌کند و به آن شکل می‌دهد. ولی چیزی که من شخصا بیشتر روی آن تاکید داشتم بعد روانشناختی اثر بود و من به خاطر دغدغه‌های شخصی خودم تمرکزم را بیشتر روی این بعد روانشناختی گذاشتم. ما امروز هم در جامعه اشکال مختلف این مسئله را می‌بینیم یعنی افرادی که به هر شکل یا نحوی در ارتباط با افراد بالا دست هستند و آن عقده‌های حقارت را زیست و تجربه می‌کنند که چه بسا باعث می‌شود که یک سری اتفاقات رقم بخورد و به جنایت، دزدی یا هر ناهنجاری دیگری ختم شود پس طبیعتاً این دو کامل کننده هم هستند و می‌ماند اینکه من به عنوان کارگردان بخواهم بیشتر کدام بعد قضیه را پررنگ کنم.

بعد روانشناختی این متن بسیار مهم است اما فراتر از آسیبی که رابطه ارباب رعیتی به رعیت یا در اینجا کلفت‌ها می‌زند خود کاراکتر خانم یا ارباب هم با توجه به برآورده نشدن انتظاراتش از صمیمیت در ارتباط با کلفت‌ها با یک تنش روانی در ارباب بودگی روبرو است همانگونه که خانم در جایی به کلفت‌ها می‌گوید که هیچ وقت بین ما یک محبت واقعی شکل نگرفته، در واقع او محتاج این بوده که صمیمانه از طرف زیر دستانش دوست داشته شود اما همواره تملقی وجود داشته و این حتما تاثیرات مخربی روی کاراکتر ارباب یا بالا دست می‌گذارد لطفا در مورد این بعد نمایش نیز بگویید.

زن یا همان ارباب هم به نوعی قربانی شرایط است و ما نمی‌توانیم صرفاً از این بعد نگاه کنیم که این دو کلفت هستند که آسیب دیده‌اند و تحت ظلم قرار گرفته‌اند چرا که خانم هم در شرایطی که زیست می‌کند خودش یک قربانی است.

یعنی این نقشی است که جامعه برای خانم یا ارباب انتخاب کرده و حال او خودش قربانی این نقش شده است؟

بله دقیقا همینطور است و چیزی که من سعی کردم در این نمایشنامه نشانش بدهیم این بود که بتوانیم به عنوان مخاطب با هر سه کاراکتر همذات پنداری داشته باشیم و اینگونه نباشد که بخواهیم حق را به خانم یا کلفت‌ها بدهیم یعنی ما بتوانیم با هر کدام از آنها، این ارتباط را برقرار کنیم و شرایط زیستی آنها را درک کنیم و بپذیریم که هر کدام از این سه زن در این نمایشنامه به نوعی قربانی شرایطی هستند که در آن قرار گرفته‌اند و نقشی که جامعه به آنها تحمیل می‌کند. هر سه آنها تنها هستند و به نوعی با شرایط‌شان می‌جنگند. خانم می‌خواسته محبت کلفت‌ها نسبت به او حقیقی باشد حتی در جایی اشاره می‌کند که همیشه فکر می‌کردم که شما می‌توانید مثل بچه‌های من باشید. بنابراین به دنبال این بوده که بتواند این احساس را از آنها دریافت کند اما هیچ وقت این اتفاق نیفتاده است و هیچ وقت هم نخواهد افتاد چون نقش‌هایی که برای این افراد تعریف شده‌ و جایگاه‌شان هیچوقت اجازه نمی‌دهد که آنها بتوانند ارتباطی که دلخواهشان است را داشته باشند بنابراین زیر فشار نقشی که برایشان تعریف شده زندگی می‌کنند و قربانی می‌شوند.

 از کمپانی امید ایران و نقش آن در تهیه این نمایش بگویید.

کمپانی تئاتر امید ایران در واقع مربوط به مدرسه کارگردانی و بازیگری آقای کیومرث مرادی و موسسه پادمآرت است و سال‌هاست که فعالیت می‌کند. بسیاری از شاگردان و هنرجویان آقای مرادی و بچه‌هایی که از این مدرسه فارغ التحصیل شدند در حوزه‌های مختلفی مثل کارگردانی و بازیگری و غیره فعالیت می‌کنند و موفق هستند. حمایت از نسل جوان و نسلی که تازه می‌خواهند به این عرصه ورود کنند همواره دغدغه ایشان بوده و اینکه در کنار پشتکار و استمرار نیاز به حمایتی است که بتواند این نسل جوان را به سمت جلو پیش ببرد و همانطور که پیشتر اشاره کردم این نمایش نیز اولین کار تولید شده توسط این کمپانی نیست و پیش از این نیز آثار زیادی توسط این کمپانی تهیه شده و نمایش ‌«کلفت‌ها» جدیدترین اثر این کمپانی است که روی صحنه آمده و توسط ایشان مورد حمایت قرار گرفته است.

منبع: صبا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − 1 =

دکمه بازگشت به بالا