«بازنده» داستانی که خود بازنده است/ نمایشی تاریک از جامعه‌ای بی‌هویت

سجاد دانی | منتقد سینما

سریال «بازنده» با هدف روایت داستانی جنایی و اجتماعی پا به میدان گذاشت، اما در عمل تنها تصویری تاریک و سرد از جامعه‌ای بی‌هویت را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

«بازنده» به‌جای بازتاب ارزش‌های فرهنگی و انسانی، درگیر کلیشه‌های خشونت‌بار و داستانی بی‌هدف شده است. داستانی که به‌جای کاوش در ابعاد پیچیده‌تری از شخصیت‌ها و جامعه، فقط به خشونت و رفتارهای انحرافی می‌پردازد و به نوعی خطرناک بودن این شیوه نمایش را نادیده می‌گیرد.

این سریال در فضایی غرق در خیانت، جنایت و طمع روایت می‌شود. شخصیت‌ها به‌جای ارتباط انسانی، نماد بی‌اعتمادی و دشمنی هستند. خیانت در خانواده‌ها فراگیر است: همسران وفاداری ندارند، برادران قربانی خواهران خود می‌شوند، و طمع مالی تمام پیوندهای انسانی را به ورطه نابودی می‌کشاند. حتی پلیس، به‌عنوان نماینده قانون و عدالت، چهره‌ای خشن و بی‌منطق به خود گرفته است، تا جایی که نه به حل معماها، بلکه به تشدید آنها دامن می‌زند. چهره پلیس که باید نماد ایجاد امنیت باشد، در این سریال بیشتر تصویری از عقده‌ها و تلخی‌های دوران کودکی است که در برخوردها و تصمیم‌گیری‌های پلیسی او نمایان می‌شود.

تمرکز بیش از حد بر خشونت و صحنه‌های اغراق‌آمیز، داستان را از مسیر اصلی منحرف کرده است

تمرکز بیش از حد بر خشونت و صحنه‌های اغراق‌آمیز، داستان را از مسیر اصلی منحرف کرده است. در قسمتی از سریال، سه قتل فجیع بدون هیچ دلیل روایی قانع‌کننده به تصویر کشیده می‌شود. این تاکید افراطی بر نمایش خشونت، نه‌تنها اثرگذاری داستان را کاهش می‌دهد بلکه مخاطب را از همراهی با روایت بازمی‌دارد.

از نظر روان‌شناختی، چنین نمایش‌هایی می‌تواند بر رفتار و نگرش‌های اجتماعی مخاطبان تاثیر منفی بگذارد. به‌ویژه در جامعه‌ای که بحران هویت فرهنگی و اجتماعی در آن در حال رشد است، به تصویر کشیدن چنین رفتارهایی به‌صورت مداوم و بی‌دلیل ممکن است نارضایتی و بی‌اعتمادی را در مردم افزایش دهد.

«بازنده» داستانی که خود بازنده است/ نمایشی تاریک از جامعه‌ای بی‌هویت

سریال در بازنمایی فرهنگ ایرانی ناکام است. طراحی صحنه و دکوراسیون منازل بیشتر به المان‌های غربی گرایش دارد تا عناصر اصیل ایرانی. برای نمونه، غیاب نمادهایی چون فرش ایرانی یا معماری تمام خارجی ساختمان خانه در بسیاری از صحنه‌ها، حس بیگانگی و دوری از فرهنگ بومی را تشدید می‌کند. این کم‌توجهی به هویت فرهنگی، از نقاط ضعف اساسی سریال است. در حقیقت، نمایش هویت فرهنگی در آثار ایرانی نه‌تنها یک عنصر جذاب برای مخاطب داخلی است، بلکه می‌تواند عاملی مهم برای جذب مخاطب بین‌المللی باشد.

تدوین دقیق و هوشمندانه، ریتم داستان را حفظ کرده و حس تعلیق را به‌خوبی ایجاد کرده است. استفاده مناسب از جلوه‌های ویژه و قطع‌های سریع، به تاثیرگذاری برخی صحنه‌ها افزوده است

با این حال، «بازنده» در جنبه‌هایی توانسته است توجه مخاطب را جلب کند. تدوین دقیق و هوشمندانه، ریتم داستان را حفظ کرده و حس تعلیق را به‌خوبی ایجاد کرده است. استفاده مناسب از جلوه‌های ویژه و قطع‌های سریع، به تاثیرگذاری برخی صحنه‌ها افزوده است. همچنین، توانمندی برخی بازیگران در ایفای نقش‌های پیچیده از نقاط روشن این اثر است.

نورپردازی در بخش‌هایی از سریال به تقویت حس تعلیق کمک کرده، اما گاه با فضای کلی اثر همخوانی ندارد. موسیقی متن، هرچند در بخش‌هایی موثر است، اما در لحظات حساس‌تر نیاز به تنوع و عمق بیشتری دارد. پیشنهاد می‌شود که در سریال‌های آینده، موسیقی به‌عنوان عنصری مکمل در ارتباط با حال و هوای داستان و شخصیت‌ها بیشتر در نظر گرفته شود.

با وجود این کاستی‌ها، «بازنده» نشان می‌دهد که صنعت سریال‌سازی ایران ظرفیت‌های بالایی برای تولید آثار جنایی و معمایی جذاب دارد، مشروط بر آن‌که فیلمنامه‌نویسی عمیق‌تر، شخصیت‌پردازی دقیق‌تر و احترام به فرهنگ بومی در اولویت قرار گیرد. در این راستا، توجه به عمق روان‌شناختی شخصیت‌ها و انگیزه‌های آن‌ها می‌تواند به غنای اثر افزوده و داستان را از سطحی‌نگری رها کند.

اگر تیم سازنده در پروژه‌های بعدی به‌جای تاکید بر شوک و خشونت، بر روایت داستانی قوی و هویت‌محور تمرکز کنند، می‌توانند آثاری تولید کنند که نه‌تنها مخاطبان داخلی، بلکه توجه بین‌المللی را نیز جلب کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × سه =

دکمه بازگشت به بالا