جوایز دولتی، نوش جانتان آقای امیرخانی!

هفت راه – مهدی خانعلی زاده

نه تنها ما، بلکه حتی خود آقا رضای امیرخانی هم فکرش را نمی‌کرد که کمتر از چند سال بعد از نوشتن «نفحات نفت» و حمله به فرهنگِ دولتی و حمایت از اقدامات مستقل، آقای نویسنده طوری «نفت‌مالی» شود که در عرض چند ماه، رکورد حمله به منتقدین مستقل و دریافت جوایز و تمجیدهای دولتی را بشکند.

دیشب و در اختتامیه #جایزه_جلال_آل_احمد، «رهش» به عنوان آخرین اثر («رمان» نامیدن این کتاب، حقیقتا خیانت به تاریخ ادبیات این کشور است) رضا امیرخانی به عنوان بهترین داستان بلند سال انتخاب شد؛ کتابی که از همان روزهای نخست رونمایی، انتقادات جدی و فراوانی را همراه خود یدک می‌کشید. البته آقای نویسنده در این چند ماه نشان داد که برخلاف ادعاهای سابقش، اصلا میانه‌ای با یک جریان مستقل فرهنگی و ادبی که بزرگترین خطای زندگی‌شان، نقد آثار او بوده ندارد و در این مسیر حتی تا پایِ یک نیروی اجرایی ِدولت شدن هم پیش می‌رود.

« #رهش » کتاب بدی است و تقریبا در این زمینه اشتراک نظر عمومی وجود دارد. پس علت اهدای جایزه جلال به امیرخانی بابت ضعیف‌ترین اثری که تاکنون نوشته، چیست؟ پاسخ خیلی ساده است: سیاسی‌کاری. «رهش» به همان دلیل جایزه جلال برد که «پاییز فصل آخر سال است»؛ یعنی مانیفست‌ها و سخنرانی‌هایی که خود را در پشت صفحات یک کتاب پنهان کرده‌اند و خب انگار به مذاق برخی از سیاسیون خوش می‌آید.

با این حال، اگر تلاش شد تا «نسیم مرعشی» با کمترین حاشیه و خیلی چراغ خاموش جایزه جلال را دریافت کند، سیاسی‌کاری برای رساندن جایزه به #رضا_امیرخانی به حدی روشن بود که دبیر اجرایی جایزه جلال چند ماه قبل، یک پایگاه ادبی را پس از انتشار چند نقد به رهش تعطیل کرد و درباره علت این اقدام، «احتمال برگزیده شدن رهش به عنوان اثر برگزیده جایزه جلال آل احمد» را دلیل اصلی تعطیلی پایگاه «الف یاء» عنوان کرد.

امیرخانی چند ماه پیش و در گفتگو با یک نشریه سیاسی، تاکید کرد که سیاسیون را خوب نمی‌شناسد اما اختتامیه دیشب نشان داد که سیاسیون، خیلی خوب او را می‌شناسند؛ نویسنده‌ای که با نقد صریح آقایان مشاور و معاون و غیره به محبوبیت عمومی رسید و حالا به محبوبِ دل آقای مشاور و معاون و غیره تبدیل شده است. «آقای گاورمنت‌ها» دیشب حسابی برای نویسنده‌ی «بی‌وتن» دست زدند و هورا کشیدند.

چند سال پیش، زمانی که خبر رسید که کتاب «دموکراسی یا دموقراضه» قرار است به زبان انگلیسی ترجمه و در سایر کشورهای جهان هم منتشر شود، بسیاری از اهالی کتاب و دوست‌داران «سیدمهدی شجاعی» تاسف خوردند که چرا این اقدام قرار است برای ضعیف‌ترین اثر این نویسنده‌ی مهم انجام شود. آن تراژدی، دیشب هم تکرار شد و حالا هم باید تاسف خورد که ضعیف‌ترین اثر رضا امیرخانی – نویسنده‌ای که شاهکارهایی مانند «من او» را در کارنامه خود دارد – برنده جایزه جلال آل احمد شده است.

البته که آقا رضا، سکه‌های جایزه‌اش را دریافت نکرد و به یک موسسه خیریه بخشید اما دست‌های آقای نویسنده همچنان بوی نفت می‌دهد. حالا اعتبار کاذب همین جوایز نفتی دارد جای رضایت مردمی واقعی را در کارنامه کاری اقای نویسنده می گیرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − 12 =

دکمه بازگشت به بالا